LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"«حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و بی‌وفایی‌های زمانه‌اش»"
سلسله بیانات مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی در شب های ماه مبارک رمضان 1441 «شب پانزدهم»
کد 10453
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 25 اردیبهشت 1399 - 20 رمضان العظيم 1441
 
با فرارسیدن ماه مبارک رمضان مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شب های این ماه عظیم به بیان معارفی در خصوص این ماه مبارک می پردازند که به صورت زنده از طریق شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی پخش می شود. مشروح شب پانزدهم بیانات معظم له به شرح زیر می باشد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله روزی به حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام نظر کردند و فرمودند: «اِبْنَای هَذَانِ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا؛ این دو فرزند من امام هستند چه قیام کنند [و حکومت را به دست بگیرند] و چه بنشینند [و حکومت نکنند]».

پس از شهادت امیرمؤمنان صلوات الله علیه، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام قریب به شش ماه رسماً خلافت اسلامی را بر عهده داشتند، در این مدت شش ماه مردم به امتحان بزرگی مبتلا شدند و جز عده قلیلی از آن سربلند بیرون نیامدند. در تاریخ مفصل از نافرمانی و بی‌وفایی مردم نسبت به حضرت امام حسن علیه السلام سخن رفته است. از این رو حضرت امام حسن علیه السلام مجبور به صلح با معاویه شدند.

صلح حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

کار به جایی کشید که حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام چاره‌ای جز صلح با معاویه نداشت. حضرت با قرار دادن چند شرط در این صلح‌نامه، پذیرفت که با معاویه صلح کند. حضرت در این قرارداد صلح که به خط مبارک خویش و یا به امر ایشان و به خط دیگری نوشته شده است چنین فرمودند: «بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ هَذَا مَا صَالَحَ عَلَیْهِ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ـ مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ صَالَحَهُ عَلَی أَنْ یُسَلِّمَ إِلَیْهِ وِلاَیَةَ أَمْرِ اَلْمُسْلِمِینَ عَلَی أَنْ یَعْمَلَ فِیهِمْ بِکِتَابِ اَللَّهِ وَسُنَّةِ رَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسِیرَةِ اَلْخُلَفَاءِ اَلصَّالِحِینَ وَلَیْسَ لِمُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ أَنْ یَعْهَدَ إِلَی أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ عَهْداً بَلْ یَکُونُ اَلْأَمْرُ مِنْ بَعْدِهِ شُورَی بَیْنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَعَلَی أَنَّ اَلنَّاسَ آمِنُونَ حَیْثُ کَانُوا مِنْ أَرْضِ اَللَّهِ؛ به نام خدای رحمتگر مهربان. این [عهدنامه‌ای] است که حسن بن علی بن ابی طالب با معاویة بن ابوسفیان بر اساس آن صلح کرد. بنا به این قرارداد ولایت امر مسلمانان را به او می سپارد به شرط آنکه بر اساس کتاب خدا و سنت رسولش صلی الله علیه وآله و نیز سیره خلیفه صالح پیش از او عمل کند. نیز نباید معاویة بن ابوسفیان پس از خود این امر را به دیگری بسپارد و ولایت عهدی پس از او باید به اختیار و نظر شورایی از مسلمانان تعیین گردد. مردم هم در هر گوشه از این زمین به سر می برند باید از جانب او در امن و آرامش باشند».

جریان این عهدنامه و مفاد آن در تاریخ به تفصیل ذکر شده است و در اینجا گوشه‌ای از آن آمده است. مهم آنکه حضرت امام حسن علیه السلام نه به میل خویش بلکه به ناچار زیر بار این صلح رفت. و از همه مهم‌تر شرایطی بود که در صورت تحقق آن ها حاضر شد که ولایت امری مسلمانان را به معاویه بسپارد؛ شرایطی که معاویه به هیچ یک از آن ها عمل نکرد و عملاً همه آن ها را نقض کرد. عمل به کتاب خدا و سنت رسولش صلی الله علیه وآله به کلی با مرام او مغایر بود و حکومت فاسد او بر مدار ظلم و فساد می چرخید و سوم تعیین فرزندش یزید به جانشینی خودش بود که تخلف صریح از صلح‌نامه بود و چهارم معاویه متعهد شد که مردم در حکومت او مسلمان و غیرمسلمان در هرگوشه از جهان که به سر می برند در آرامش باشند و به کسی ظلم نشود «وَعَلَی أَنَّ اَلنَّاسَ آمِنُونَ حَیْثُ کَانُوا مِنْ أَرْضِ اَللَّهِ؛ مردم هم در هر گوشه از این زمین به سر می برند باید از جانب او در امن و آرامش باشند». آنچه حضرت امام حسن علیه السلام در عهدنامه نوشته بود اسلوب قرآن کریم و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و عترت طاهره ایشان صلوات الله علیهم اجمعین است. معاویه تک تک آن ها را نقض کرد، اگر کسی پیدا شود با مطالعه منابع تاریخی یک به یک مواردی را که معاویه بر خلاف کتاب خدا و سنت رسول صلی الله علیه وآله عمل کرده است گرد آورد کتابی بزرگ و در چندین مجلد خواهد شد.

کشتارهای سیاسی معاویه

ده‌ها آیه از قرآن کریم می توان پیدا کرد که معاویه با رفتار خود آن ها را نقض کرده بود و همچنین سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله که منظور همان مجموعه‌ گفتارها و به ویژه رفتارها و تقریرهای ایشان است معاویه فراوان مخالف آن را انجام داده است. از نقاط متفاوت این دو سیره، رفتار آن‌ها با مخالفان و دشمنان سیاسی بوده است، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در طی ده سال حکومتش در مدینه منوره بارها در جنگ هایی که بر ایشان تحمیل می شد کسانی به اسارت ایشان در می آمد. اما هیچ گاه کسی از آن‌ها را به دلیل آنکه توهینی به ایشان کرده و یا به دلیل خصومتی که قبلاً با او داشته است نکشت. گذشته از آن اغلب آن ها را بدون هیچ عقوبتی آزاد می کرد.

از آن سو معاویه چقدر در دوران حکومتش کشته سیاسی داشته است؟! معاویه بُسر بن ارطاة را آن گونه که در تواریخ نوشته اند به سوی حجاز و اطراف آن فرستاد تا مردم آن سامان را بکشد و سر ببرد و خانه هایشان را خراب کند. تاریخ از جنایت های او وقایع هولناک زیادی ثبت کرده است. عده زیادی را زنده زنده در آتش انداخت و مردان و زنان بسیاری را کشت. حتی به بچه های کوچک هم رحم نکرد و با خنجر خود سر بسیاری از آن‌ها را برید. همه این جنایت ها پیرو فرمان معاویه بود که دست او را بر قتل و تخریب باز گذاشته بود. حتی عده‌ای را در حالی که در خانه‌های خود به سر برده بودند، خانه‌هایشان را بر سرشان خراب کرد، که در عرض چند روز بیش از سی هزار تن را در حجاز و اطراف آن کشت. همه آن‌ها هم به سبب جرم یا خطایی نبوده است و فقط و فقط یک کشتار سیاسی گسترده بود که تاریخ اخبار آن را مفصلاً در خود ثبت کرده است.

ذکر این حقایق موجب روشن شدن چهره مخدوش اسلام معاویه است. در طول قرن‌ها سلسله حاکمانی همچون بنی امیه و بنی العباس با سانسور گسترده خود مانع نشر درست و واضح تاریخ به دست آیندگان شده‌اند. امروزه با حضور امکانات نوین اتصالاتی و شبکه های پر مخاطب و گسترده ماهواره‌ای راه از هر زمان دیگری برای نشر این حقایق هموار است. آزادی نسبی موجود در جهان هم مزیت دیگر زمانه ماست. از این رو باید این فرصت ها را غنیمت شمرد و آن ها را در راه دفاع از اسلام و قرآن به کار بست. این کار همان‌گونه که پیش از این هم بارها بر آن تأکید کرده ام وظیفه ای همگانی است و بر همه واجب کفایی است تا هنگامی هم که «من فیه الکفایة» به حد مطلوب و کافی وجود ندارد، بر همه ما واجب عینی است.

آنچه برای دیگران حتما باید گفت

از اهم مطالب که باید در نشر و تبلیغ آن همت گماشت، تفاوت آشکار میان اسلام رسول خدا صلی الله علیه وآله و اسلام حاکمانی است که فقط به نام اسلام بر مسلمانان حکمرانی می کردند، اما منش و رفتار و مسلک آن ها به کلی متفاوت با سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بوده است.

نمونه آشکار این عده و جزو نخستین حاکمان اسلامی که رفتار و اخلاقی حقیقتاً غیر اسلامی داشته اند معاویه است. معاویه با گماشتن مزدورانی همچون بسر بن ارطاة به طور گسترده مخالفان سیاسی خود را از صحنه بیرون کرد. کشتارها و تخریب های این مزدور در حجاز و اطراف آن باید مطالعه شود تا به خوبی بتوان تفاوت منش و روش این دست حاکمان را با حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام دریافت.

در حکومت رسول اکرم صلی الله علیه وآله حتی یک کشته سیاسی یا حبس سیاسی نبود. چه بسیار افرادی که قصد جان آن حضرت را کرده بودند یا دیگران را برای کشتن او تشویق کرده بودند، اما پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه وآله حتی کسانی را که به آن حضرت جسارت کرده بودند هم حبس یا شکنجه نکردند.

گوشه هایی از رنج های حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

مطالعه قتل‌ها و ظلم هایی که در دوران سیاه حکومت معاویه رخ داد، تا حدودی مبیّن عمق مظلومیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام است. عرصه بر حضرت چنان تنگ شد و آنقدر تنها و بی‌یاور ماند که مجبور شد با معاویه صلح کند. گام بعدی مظلومیت آن حضرت تعهدات معاویه در این صلح بود که همان گونه که بررسی شد همه آن‌ها را نقض کرد.

یکی از مفاد آن صلح‌نامه، حفظ جان مردم از هر مذهب و هر ملیتی بود «وَعَلَی أَنَّ اَلنَّاسَ آمِنُونَ حَیْثُ کَانُوا مِنْ أَرْضِ اَللَّهِ؛ مردم هم در هر گوشه از این زمین به سر می برند باید از جانب او در امن و آرامش باشند». ملیت ها و اقوام و مذاهب متعددی که در سرزمین گسترده حکومت اسلامی در آن روزگار به سر می بردند بسیار بودند. حفظ امنیت مردم یکی از شروط حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام برای صلح و واگذاری خلافت به معاویه بود که معاویه برعکس با کشتارهای سیاسی گسترده‌اش کاملاً این بند از قرارداد را نقض کرد. سرپیچی از آیات قرآن و سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله که از مسلمات بوده، مصداق های فراوانی در دوران حکومت او داشته است.

امروزه باید این حقایق و عمق مظلومیت حضرت امام حسن علیه السلام آشکار شود. باید پرده از آن همه سانسور برداشته و مردم را از تفاوت فاحش خلفای اموی و عباسی با اهل بیت علیهم الصلاة والسلام آگاه کرد.

بیان مظلومیت های حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام چیزی نیست که بتوان در یک دفتر و دو دفتر جمع کرد. بی‌وفایی‌ها و نامردی‌هایی که در حقّ آن امام علیه السلام شد یک مورد و دو مورد نیست و مستلزم بررسی تاریخ و روایات است تا بتوان به آن مقداری که ثبت شده دست یافت. بماند آنچه که ثبت نشده و تاریخ برای ما گزارش نکرده است.

راه پیش رو

«تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما کَسَبَتْ وَلَکُمْ ما کَسَبْتُمْ؛ آن جماعت را روزگار به سر آمد دستاورد آنان برای آنان و دستاورد شما برای شماست».

در این میان وظیفه ما چیست؟ امروزه نشر حقایق اسلام وظیفه ماست که در حکم واجب کفایی است و تا هنگامی که «من فیه الکفایه» نیست وجوب عینی دارد. پس هر کس در حدّ توان و امکان خود، چه از راه قلم چه با زبان و چه با خرج پول و مال در این راه در بیان مظلومیت اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین باید بکوشد؛ چراکه عترت طاهره، ثقلِ در کنار قرآن کریم یکی از دو منبع و رکن وثیقی است که رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله ما را به آن متعهد کرده است.

«إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا کِتَابَ اَللَّهِ وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی؛ بی‌تردید در میان شما دو چیز گرانبها به جا گذاشتم که تا هنگامی که به آن ها چنگ زنید گمراه نمی شوید: یکی کتاب خداست و دیگری عترتم، اهل بیتم».

هم به قرآن و هم به ائمه طاهرین علیهم السلام ظلم فراوانی شده است. پرده بر کشیدن از اجحاف و تعدی هایی که به این دو ثقل عظیم شده است از اهم وظایف ما در این زمانه است و بالأخص بیان وجود اختلاف بسیاری که میان اسلام راستین رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله و ائمه طاهرین علیهم السلام با اسلام تحریف شده‌ای که عمدتاً خلفای بنی امیه و بنی العباس آن را نشر می دادند. جدایی این دو از هم و شناسانیدن وجوه بسیار تفاوت این دو با هم، از اهم وظایف ماست.

امیدوارم خدای عزوجل در این ماه مبارک رمضان که ماه فضیلت هاست توفیق عمل کردن به این وظیفه را به همگی ما مرحمت بدارد. باشد که هرکس در حد توان خود در این راه تلاش کند و کوتاهی نکند.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.