LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
تقریر درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی شیرازی ـ جلسه چهارم
کد 11113
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 02 مهر 1399 - 5 صفر الأحزان 1442
 
 
تقریر درس خارج فقه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظلّه
کتاب الحج (مبحث طواف/ احکام نماز طواف) سال تحصیلی 1442-43
جلسه چهارم ـ 27 محرم الحرام 1442 هـ


أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾
 
در جلسه قبل، بحث پیرامون استحباب جهر یا اِخفات در نماز طواف بود.

استحباب جهر به بسمله در قرائت اخفاتی

بیان شد که: جهر در لیل و اِخفات نهار افضل است؛ البتّه این افضلیّت شامل ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ نمی شود، و شامل تمام قرائت به جز بسمله است.

زیرا بنابر قاعده، اشکالی در استحباب جهر به ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ نیست، بلکه بسیاری از فقها ـ به نظر می رسد مشهور فقها ـ در موارد اقتضائیات با آنکه در دلیل لزوم اِخفات قرائت آمده، تصریح کرده اند که: حکم اِخفات در غیر از بسمله است .

بنابر این، ما نحن فیه ـ که از لا اقتضائیات است ـ را نیز شامل می شود.

کلام صاحب عروه در استحباب جهر به بسمله

صاحب عروه بعد از بیان اینکه: مستحب است هنگامی که ماموم در حال قرائت امام جماعت در دو رکعت اوّل ملحق به جماعت می شود، اگر صدای امام را نمی شود، خودش قرائت کند، با آنکه در دلیل آمده که: در این حالت ـ اگر نماز جهری است ـ ماموم باید حمد و سوره را به اِخفات قرائت کند و جهر به قرائت ـ در این صورت ـ جایز نیست ؛ در حالی که ـ در دلیلی که به آن اشاره شد ـ بسمله استثناء نشده است، ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ را از قرائت اِخفاتی استثناء کرده و می گوید: بسمله را به جهر بخواند.

بسیاری از معلّقین بر عروه نیز ـ با اختلاف مشاربشان ـ این مسئله را پذیرفته، و حاشیه نکرده اند.

و نیز صاحب عروه ـ در ادامه همان مسئله ـ بیان می کند: اگر کسی یک رکعت یا دو رکعت مسبوق بر امام است، مثل اینکه: در نماز جماعت به رکعت دوم امام رسیده، در این صورت رکعت سوّم امام رکعت دوّم مأموم است، بر مأموم قرائت واجب است؛ با آنکه در دلیل آمده که: ماموم باید اِخفاتاً قرائت کند، صاحب عروه ـ و دیگر فقها ـ بسمله را در این صورت از قرائت اِخفاتی استثناء کرده اند .

دلیل افضلیت جهر به بسمله

دلیل استثناء بسمله از قرائت اِخفاتی چیست؟

زیرا در به جهر خواندن ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ روایات متواتره ـ معنوی یا اجمالی ـ که اطلاق و عموم دارند، نقل شده که یکی از این روایات متواتر، حدیث علامات پنج گانه مؤمن است که حضرت امام عسکری علیه السلام می فرمایند: «علامات المؤمن خمس: ... والجهر بـ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ ».

و همچنین خبر خالد بن المختار، قال: سمعت جعفر بن محمد علیهما السلام، یقول: «... عمدوا إلی أعظم آیة فی کتاب الله، فزعموا أنها بدعة إذا أظهروها، وهی: ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ ».

صاحب مستدرک الوسائل به نقل از تفسیر عیّاشی، از خالد بن مختار روایت می کند: حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: «به سراغ عظیم ترین آیه در کتاب الله که همان: ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ است رفتند، و گمان کردند اِظهار [و جهر به آن] بدعت است».

اشاره به متواتر بودن روایات مسئله

به جهت تواتر روایات این مسئله، احتیاجی به بحث سندی در آنها نیست.

برداشت فقها از روایات مسئله

پس به جهت روایات فراوانی که در این مورد نقل شده، که به نظر می رسد تواتر معنوی و یا لا اقلّ ـ به حسب تعبیر برخی از فقها ـ تواتر اجمالی دارد، فقها برداشت کرده اند: مقصود از قرائت اخفاتی غیر از بسمله است، پس به جهر خواندن ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ در همه موارد ـ حتّی در مواردی که دلیل بر اِخفات دلالت می کند ـ مستحب است؛ البتّه این مسئله اجماعی نیست و مخالفینی هم در آن وجود دارد، ولی به نظر می رسد تعمیم استحباب جهر بسمله فی محلّه است.

استحباب جهر به بسمله مطلقاً

در نتیجه: در استحباب جهر به ﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾ در قرائت نمازهای مستحب مطلقاً ـ که یکی از آنها نماز طواف است ـ اشکالی نیست، بلکه جماعتی در اقتضائیات هم همین نظر را داده، و جهر به بسمله در تمام موارد قرائت در اقتضائیات و لا اقتضائیات را مستحب دانسته اند.

اشکال نقضی و پاسخ از آن

اگر اشکال شود که: محشّین عروه گفته اند: در صورت قرائت سوره مبارکه حمد در رکعت سوم و چهارم نماز، بسمله آن باید به اِخفات خوانده شود .

پاسخ داده می شود که: با مراجعه به عروه و حواشی آن ملاحظه می کنید که این مسئله مورد اتّفاق همگان نیست، بلکه گرچه برخی استحباب جهر به بسمله در این صورت را نپذیرفته اند، ولی عده ای از فقها ـ به جهت روایات متواتری که دلالت بر استحباب جهر به بسمله دارد ـ این استحباب را پذیرفته اند.

مکان نماز طواف

مسئله دیگر که در احکام نماز طواف مطرح می شود، مکان نماز طواف است.

مقام ابراهیم مکان نماز طواف

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: {وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی؛ و [ فرمان دادیم:‌] از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید }. در روایت بیان شده: مراد از این آیه، نماز طواف است .

بنابر این، نماز طواف را باید نزد مقام حضرت ابراهیم علیه وعلی نبیّنا وآله الصلاة والسلام خواند.

چهار فرع در مسئله

این مسئله، چهار فرع دارد:

1ـ آیا نماز طواف واجب باید نزد مقام حضرت ابراهیم باشد یا در تمام مسجد الحرام کفایت می کند؟

این مسئله به جهت مفصّل بودن و اهمیتش، بعد از دیگر مسائل بحث و بررسی می شود.

2ـ در وقت ضرورت ـ همچون زمان های شلوغ بودن به جهت طواف کردن یا نماز خواندن دیگران ـ خواندن نماز طواف واجب نزد مقام حضرت ابراهیم لازم نیست، بلکه در تمام مسجد کفایت می کند.

3ـ اگر برای شخصی به جهت شلوغی یا هر جهتی دیگر ـ مانند: ترس از دشمن یا حاکم ظالم ـ نماز طواف واجب را نزد مقام حضرت ابراهیم خواندن مقدور نبود، نماز طواف را در اطراف مسجد می خواند، آیا مراعات نمودن الأقرب فالأقرب نسبت به مقام حضرت ابراهیم برای او لازم است یا خیر؟

این مسئله نیز محلّ اختلاف است.

4ـ با وجود اینکه قرآن کریم فرموده: {وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی }، ولی لازم نیست نماز طواف مستحب نزد مقام حضرت ابراهیم علیه وعلی نبیّنا وآله الصلاة والسلام خوانده شود.

بررسی فرع چهارم

دلیل فرع چهارم ادلّه خاصّه است، که بیان می کند لزوم اقامه نماز طواف واجب نزد مقام حضرت ابراهیم اختصاص به نماز طواف واجب دارد، ولی در طواف مستحبّ حتّی اگر ضرورتی در میان نیست، شخص مخیَّر است در اینکه نزد مقام حضرت ابراهیم یا در هر گوشه و اطرافی از مسجد بخواند.

بلکه اصل نماز طواف مستحبّ را می تواند نخواند، زیرا نماز طواف مستحبّ، واجب نیست.

شبهه مخالفت آیه و روایات و پاسخ از آن

ممکن است پرسیده شود: معصومین علیهم السلام فرموده اند: ما سخنی خلاف کلام پروردگار متعال نمی گوئیم ؛ در اینجا قرآن کریم فرموده است: {وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی }، و اهل بیت طاهرین علیهم السلام فرموده اند: از میان نمازها مراد این آیه، نماز طواف است؛ به این جهت، آیا استثناء کردن نماز طواف مستحب از اینکه باید نزد مقام حضرت ابراهیم خوانده شود، خلاف قرآن نیست؟

پاسخ داده می شود: تخصیص عمومات و تقیید اطلاقات در آیات کریمه قرآن بسیار است، و در اصول و فقه مکرّراً بحث شده که: تخصیص و تقیید، مخالفت و تناقض گوئی نیست.

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: {أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلی‌ غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً؛ نماز را از ابتدای تمایل خورشید به جانب مغرب [که شروعِ ظهرِ شرعی است] تا نهایت تاریکی شب بر پا دار، و [نیز] نماز صبح را [اقامه کن] که نماز صبح مورد مشاهده [فرشتگان شب و فرشتگان روز] است }.

این فراز از آیه شریفه: {وَقُرْآنَ الْفَجْرِ}، اطلاق دارد، و ظاهرش بر کافی بودن قرائت مقداری از قرآن در وقت فجر دلالت می کند، ولی سنّت شریف مقیِّد آن بود و نماز صبح با شرائط، ارکان، تعداد رکعات، جزئیاتش و نیز اینکه افتتاح آن تکبیر است و اختتام آن تسلیم را بیان داشت.

لزوم اخذ به ثقلین و عدم اکتفا به قرآن

رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله در حدیث ثقلین فرمودند: «کتاب الله وعترتی أهل بیتی »، پس هرچه که از عترت ثابت شد، در حجّیت همچون کتاب خداست، و همانطور که یک آیه در قرآن کریم عموم یا اطلاق آیه ای دیگر را تخصیص یا تقیید می زند، آنچه که از عترت طاهرین علیهم السلام به ما رسیده نیز مخصِّص عمومات و مقیِّد اطلاقات قرآن کریم است.

تقیید و تخصیص، تناقض نیست

بنابر این، از این جهت خدشه ای در این مسئله نیست، گرچه این مسئله را فقها به جهت مسلّم بودنش نزد تمام علما بلکه همه مسلمین ـ که تقیید و تخصیص را تناقض نمی نامند ـ در اینجا مطرح نفرموده اند، ولی به جهت تکمیل بحث در اینجا مطرح شد تا پاسخ برخی از شبهات مطرح شده داده شود.

روایات جواز خواندن نماز طواف مستحب در تمام مسجد

همانگونه که بیان شد، دلیل این مسئله روایات خاصه است؛ صاحب وسائل در (باب جواز صلاة رکعتی الطواف المندوب حیث شاء من المسجد أو بمکة ) چهار روایت در این زمینه نقل می کند.

روایت اوّل: مرسله زراره

1ـ مرسلة زرارة، عن أحدهما علیهما السلام، قال: «لا ینبغی أن تصلی رکعتی طواف الفریضة إلا عند مقام إبراهیم علیه السلام، وأما التطوع فحیث شئت من المسجد».

زراره از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام روایت می کند: «سزاوار نیست دو رکعت نماز طواف واجب مگر آنکه نزد مقام حضرت ابراهیم خوانده شود، ولی نماز طواف مستحبّ را هرکجا از مسجد خواستی بخوان».

مراد از لا ینبغی و ینبغی

در گذشته مکرّرا بیان شد: (لا ینبغی) فی نفسه بر حرمت و نیز (ینبغی) بر وجوب دلالت نمی کند، و گرچه برای امور تکوینی و واجب و حرام نیز ذکر می شود ولی ظهورش در لا اقتضائیات است، ولی در ما نحن فیه ـ همانطور که بحث آن می آید: ـ روایت خاصّه دلالت بر لزوم خواندن نماز طواف واجب نزد مقام حضرت ابراهیم می کند.

روایت دوّم: موثّقه اسحاق بن عمّار

2ـ موثّقة إسحاق بن عمار، عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: «کان أبی یقول: من طاف بهذا البیت أسبوعا وصلی رکعتین فی أی جوانب المسجد شاء کتب الله له ستة آلاف حسنة».

اسحاق بن عمّار از امام صادق علیه السلام روایت می کند: «پدرم می فرمود: هرکس هفت دور گِرد این خانه طواف کند، و در هرکجای مسجد که خواست دو رکعت [نماز طواف] بخواند، خدای متعال شش هزار حسنه برای او می نویسد».

بررسی موثقه اسحاق بن عمار

از این کلام امام علیه السلام: (وصلی رکعتین فی أی جوانب المسجد شاء)، معلوم می شود که: نماز طواف را در هرکجای مسجد بخواند صحیح است.

این فرمایش امام علیه السلام اطلاق دارد، نماز طواف واجب و مستحبّ را شامل می شود، دلیلی که بعداً در نماز طواف واجب می آید در لزوم خواندن نماز طواف واجب نزد مقام حضرت ابراهیم، نماز طواف واجب را از این اطلاق خارج می کند، و نماز طواف مستحب بر این حکم باقی می ماند.

روایت سوّم: خبر ابی بلال مکّی

3ـ خبر أبی بلال المکی، قال: رأیت أبا عبد الله علیه السلام طاف بالبیت ثم صلی فیما بین الباب و الحجر الأسود رکعتین»، فقلت له: ما رأیت أحدا منکم صلی فی هذا الموضع! فقال: «هذا المکان الذی تیب علی آدم فیه».

ابی بلال مکّی می گوید: دیدم حضرت امام صادق علیه السلام تشریف آوردند و طواف کردند سپس میان در [خانه خدا] و حجر الأسود دو رکعت نماز به جا آوردند، خدمت حضرت عرض کردم: کسی از شما [ائمّه علیهم السلام] را ندیدم که در این مکان نماز [طواف] بخوانند! حضرت فرمودند: «این مکان [که حطیم نام دارد] موضعی است که توبه حضرت آدم پذیرفته شد [به این جهت در این مکان نماز خواندم]».

بررسی سند خبر ابی بلال

سند این روایت تا ابی بلال مکّی ـ اینگونه است: عن محمد بن یحیی وغیره، عن أحمد بن محمد، عن العباس بن معروف، عن علی بن مهزیار، عن الحسین بن سعید، عن إبراهیم بن أبی البلاد ـ همگی بلا اشکال ثقه هستند، ولی ابی بلال ـ که این روایت را از امام صادق علیه السلام روایت می کند ـ مجهول است.

آنچه از روایت ابی بلال برداشت می شود

از اینکه امام صادق علیه السلام در موضعی غیر از نزد مقام حضرت ابراهیم نماز طواف خواندند معلوم می شود که جایز است نماز طواف را در موضعی دیگر از مسجد خواند.

ایراد بر دلالت روایت و پاسخ از آن

برخی ایراد گرفته اند که: در روایت تصریح نشده که: آن حضرت علیه السلام نماز طواف را در موضعی غیر از نزد مقام حضرت ابراهیم خواندند، بلکه در روایت بیان شده: آن حضرت علیه السلام بعد از طواف دو رکعت نماز در میان در خانه خدا و حجر الأسود خواندند.

در پاسخ به نظر می رسد: به قرینه اینکه این نماز بعد از طواف انجام شده، برداشت می شود نماز طواف بوده است، ولی به جهت روایاتی که بیان می کند: نماز طواف واجب را باید نزد مقام حضرت ابراهیم خواند، می گوئیم: این نماز، نماز طواف مستحبّ بوده و نماز طواف واجب نبوده است.

روایت چهارم: معتبرة علی بن جعفر

4ـ عبد الله بن جعفر فی قرب الإسناد، عن عبد الله بن الحسن، عن جده علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر علیهما السلام، قال: سألته عن الرجل یطوف بعد الفجر فیصلی الرکعتین خارجا من المسجد؟ قال: «یصلی بمکة، لا یخرج منها إلا أن ینسی، فیصلی إذا رجع فی المسجد أی ساعة أحب رکعتی ذلک الطواف». ورواه علی بن جعفر فی کتابه.

علی فرزند امام صادق علیه السلام از برادرش امام کاظم علیه السلام در مورد شخصی که بعد از طلوع فجر طواف می کند و دو رکعت [نماز طواف] را خارج از مسجد می خواند سؤال می کند؟ آن حضرت فرمودند: «در مکّه نمازش را می خواند، [برای خواندن نماز طواف] از مکّه خارج نشود مگر آنکه فراموش کند [و بدون آنکه نماز طواف را خوانده باشد از مکّه خارج شود]، در این صورت هر زمانی که دوست داشت به مسجد بر می گردد و دو رکعت نماز آن طواف را به جا می آورد».

بررسی سند روایت

برخی بنابر قرائن مختلفه کتاب قُرب الإسناد را معتبر دانسته اند، و در مباحث گذشته هم بیان شد که: اعتبار کتاب قُرب الإسناد اصحّ است.

در طریق روایات قُرب الإسناد از علی بن الإمام الصادق علیه السلام، نوه او: (عبد الله بن الحسن) قرار دارد که توثیق نشده و بحثی در او هست ـ که سابقاً گذشت ـ ، ولی از این جهت سند این روایت مخدوش نیست، علی بن الإمام الصادق علیه السلام اشکال، شبهه و اختلافی در جلالتش نیست، ایشان تا زمان امام جواد علیه الصلاة والسلام را درک کردند و در روایتی وارد شده که: علی بن جعفر که عموی امام رضا علیه السلام و محاسنش سفید شده بود، کفش های مبارک امام جواد علیه السلام که در آن وقت حدود نُه یا ده سال سن داشتند را جُفت کردند .

جناب علی بن الإمام جعفر الصادق علیه السلام کتابی به نام (مسائل علی بن جعفر) دارد، که طریق تا این کتاب معتبر است، و این روایت در این کتاب هم آمده است، پس اشکال سندی بر روایت نیست.

بررسی معتبره علی بن جعفر

در این روایت: (یصلی بمکة) آمده است، از این فراز برداشت می شود که لازم نیست نماز طواف حتما در مسجد الحرام خوانده شود بلکه در شهر مکّه هم می توان آن را به جا آورد.

همچنین در این روایت بیان نشده که طواف واجب مقصود است یا طواف مستحب، ولی به جهت ادله ای که خواهد آمد باید گفت: مقصود طواف مستحب است.

مخالفت صاحب وسائل و برخی معاصرین با اجماع

صاحب وسائل بعد از قبول این روایت، در عنوان باب مطابق با آن فتوا داده است که نماز طواف را می توان در هرکجای مکّه حتّی در خارج از مسجد الحرام خواند، و در مسجد خواندن آن واجب نیست.

غیر از صاحب وسائل و یک نفر از فقهای معاصرین دیده نشده که فقیهی طبق این روایت فتوا داده باشد که: در غیر از ضرورت جایز باشد شخص نماز طواف مستحبّ را خارج از مسجد الحرام بخواند.

نماز طواف مستحبّ را بنابر ادلّه می تواند ترک کند و نخواند، ولی عبادتی است که اگر شخص می خواهد بخواند فقط در مسجد الحرام باید آن را به جا آورد، و نمی تواند آن را در غیر از مسجد بخواند.

تصریح به اعراض همگان از این روایت

فقهای متأخّرین همچون صاحب جواهر ، مرحوم نراقی صاحب مستند و سید علی طباطبائی صاحب ریاض و برخی دیگر فرموده اند: فقهاء از (یصلی بمکة) در این روایت اعراض کرده اند، بلکه بعد از تتبّع، فقیهی که طبق این روایت فتوا داده باشد را نیافتیم.

بعد از غیبت صغری تا زمان این فقهای متأخّر حدود هزار سال فاصله است، ایشان بعد از تتبّع در آرای فقهای این ده قرن چنین تصریح کرده اند که: فقیهی را ندیدیم که فتوا به جواز خواندن نماز طواف مستحبّ در مکّه (خارج از مسجد الحرام) داده باشد، پس، اجماع بر اعراض از این روایت شده و حجّیتی ندارد، البتّه عجیب است با آنکه صاحب وسائل طبق این روایت فتوا داده است زیرا عناوین ابواب کتاب وسائل فتاوای ایشان است، و کتاب وسائل نیز در دست این بزرگان بوده ولی اشاره به نظر صاحب وسائل نکرده اند، که احتمال می رود ایشان را در مراتب بالای فقاهت حساب نکرده اند.

آیا در مستحبات به روایت معرض عنها می توان عمل کرد؟

آیا در باب مستحبّات می توان به این روایت ـ که مُعرَض عنها است ـ عمل کرد؟

با استناد به قاعده تسامح که ـ تبعاً یا وفاقاً للمشهور ـ مورد پذیرش ماست، در لا اقتضائیات احتیاجی به سند معتبر نیست و بنابر صحیحه هشام بن سالم گفته می شود: آن عمل مقرِّب است، ولی این روایت اگرچه در باب مستحبّات است سندش معتبر می باشد ولی از آن اِعراض شده، و از آنجا که اِعراض در دلیل اقتضائیات آن را غیر قابل استناد می کند، به طریق اَولی لا اقتضائیات را غیر قابل استناد می کند، پس نمی توان به عنوان مقرِّبیت نماز طواف مستحبّ را در مکّه خارج از مسجد به جا آورد، زیرا نماز طواف مستحبّ عبادت است و حجّتی بر مقرِّبیت باید داشته باشد، که در ما نحن فیه بعد از اِعراض از این روایت حجّتی بر مقرِّبیّت و عبادت مستحب بودن آن نیست.

مثل: برخی روایات غیر معتبر در نماز مستحبّ پنج رکعتی، یا دوازده رکعتی به یک سلام که همانگونه که فقها به آن ملتزم نشده اند، نمی توان به مقرِّبیت و عبادت مستحب بودن آن ها ملتزم شد، زیرا نمازهای مستحبی دو رکعتی است، و نمازهای واجب نیز دو رکعتی، سه رکعتی و چهار رکعتی است.

نتیجه بحث در فرع چهارم

در نتیجه: نه تنها ملتزم شدن به جواز نماز طواف مستحبّ را در مکه (خارج از مسجد) خواندن مشکل است، بلکه بنابر قاعده باید گفت: خواندن نماز طواف مستحبّ خارج از مسجد جایز نیست، پس در طواف مستحبّ ـ به جهت روایاتی که گذشت ـ می تواند نماز آن را ترک کند، همانگونه که رها کردن طواف مستحبّ هم جایز است، ولی اگر قصد داشت که نماز طواف مستحبّ را قربة إلی الله بخواند باید در مسجد باشد.

جزئیت مواضع توسعه یافته بعد از صِدق عرفی

مسئله دیگر در محدوده مسجد است، آیا محدوده مسجد الحرام که جایز است نماز طواف مستحبّ را در آن بخواند همان محدوده ای است که در زمان رسول خدا صلّی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام بوده و از مسجد فعلی بسیار کوچک تر بوده، و یا توسعه های فعلی مسجد الحرام که در زمان معصومین علیهم السلام نبوده را هم شامل می شود؟

سابقاً در بحث اقتضائیات گذشت که مقصود مکّه قدیم است یا مکّه توسعه یافته فعلی هم شامل می شود؟ و یا مراد مسجد قدیم است یا مسجد توسعه یافته فعلی هم شامل می شود؟ در آن مباحث بیان شد که: فرقی میان مسجد قدیم و جدید، و همچنین شهر قدیم و جدید نیست؛ بلکه هر مقدار مسجد و یا شهر توسعه پیدا کند که به آن مسجد الحرام و شهر مکّه بگویند را به دو جهت شامل می شود:

1ـ صِدق.

در دلیل بیان شده مکّه، در گذشته تنعیم جزء شهر مکّه نبوده ولی در توسعه شهر مکّه تنعیم جزء شهر مکّه شده است، و یا مسجد، که قسمت هائی از آن در گذشته جزء مسجد نبوده ولی بعد از توسعه جزء مسجد شده است، و بر مواضع توسعه یافته صِدق اسم مکّه و مسجد الحرام می کند، و در این جهت هم تفاوتی میان شخص توسعه دهنده نیست که حاکم ظالم بوده یا غیر از حاکم ظالم.

این دلیل به تنهایی برای این ما کفایت می کند.

2ـ قاعده لو کان لبان.

از زمان رسول خدا صلّی الله علیه وآله تا زمان امام حسن عسکری علیه السلام مسجد الحرام بارها توسعه یافت، در تاریخ ذکر شده: حاکم ظالم معاصر با امام کاظم علیه السلام منازل برخی را در مکّه خراب کرد و جزء مسجد کرد، و آن حضرت علیه السلام تقریر فرمودند، و در هیچ روایتی ائمه علیهم السلام نفرمودند: به محدوده مسجد الحرام در زمان رسول خدا صلّی الله علیه وآله اقتصار کنید.

در نتیجه: روشن می شود هرگاه مواضع توسعه یافته صِدق عرفی و خارجی کرد بر مسجد الحرام همان حکم را دارد، و این حکم اختصاص به مسجد الحرام ندارد، بلکه در تمام موارد همچون مسجد کوفه که مرحوم سیّد بحر العلوم فرموده اند: فلان موضع از مسجد در زمان معصومین علیهم السلام جزء مسجد کوفه نبوده و توسعه یافته است، و همچنین مشاهد مشرّفه، که اگر صِدق کرد کفایت می کند.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.