LOGIN
بیانات
shirazi.ir
تقواي الهي شاهراهي به سوي خوشبختي دنيا وآخرت است
کد 1366
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 مرداد 1386 - 10 رجب الأصب 1428

 

آيه شريفه: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا؛(1) هرکه تقواي الهي پيشه کند خداي متعال [در مشکلات] راه نجاتي برايش ايجاد مي کند» اشاره به حقيقتي تکويني وواقعيتي تاريخي دارد؛ بدين معنا که هرکس ـ اعم از زن ومرد وپير وجوان ـ که تقواي الهي ورزد، خداي متعال در گرفتاري ها برايش گريزگاه وگشايشي قرار مي دهد که بنا به مشيت وحکمت بالغه الهي ممکن است اين گشايش زود يا ديرهنگام باشد.

آيت الله العظمي سيد صادق شيرازي دام ظله پس از تأکيد بر مطالب فوق در جمع شماري از اهالي منطقه قطيف عربستان ـ که روز دوشنبه 1/مرداد/86 در شهر مقدس قم با ايشان ديدار نمودند ـ اظهار داشتند: تقوا شاهراهي به سوي سعادت وکسب موفقيت مي باشد وباعث نجات انسان از بحران ها ومشکلات دنيوي واخروي مي گردد.

ايشان افزودند: شايسته است که انسان از خداي متعال پروا داشته باشد ودر هر گناه خرد وکلاني طاعت وتقواي الهي را رعايت کند. بايد هميشه اين نکته را مدنظر داشته باشيم که بين رفتار ما ونتايج حاصل از اعمالمان نوعي همانندي وجود دارد. به عبارت ديگر کسي که اهل خير ونيکي است خير مي بيند وآن که در پي بدي ها باشد، نتايج بد اعمالش در دنيا يا آخرت دامن گيرش خواهد شد. بنابراين افراد باتقوايي که از خداي عزوجل پروا مي کنند در دنيا وآخرت ثمرات نيکي در انتظارشان خواهد بود.

معظم له در ادامه به آثار مثبت وبرکات فراوان تقوا در زندگي انسان اشاره وبه عنوان شاهدي بر اين معنا فرمودند: از امام حسن عسکري عليه السلام نقل شده که فرمودند: يکي از بهترين ونزديک ترين ياران رسول خدا صلي الله عليه وآله جناب ابوذر غفاري بود. روزي ابوذر نزد رسول خدا مشرف شد وعرضه داشت: اي رسول خدا، من گلّه اي به اندازه شصت گوسفند دارم. دوست ندارم خودم گله را به چرا ببرم واز درک محضر وخدمتتان دور شوم ودر عين حال خوش ندارم گله را به چوپاني بسپارم که به آن ستم کند ودر نگهداري از آن کوتاهي ورزد. چه کنم؟

رسول خدا فرمودند: خودت آنها را به چرا ببر. ابوذر خود، گله را به چرا برد وهفت روز بعد وقتي نزد رسول خدا بازگشت، حضرت از او پرسيد: اي ابوذر. عرضه داشت: لبيک اي رسول خدا. فرمود: با گوسفندانت چه کردي؟ عرضه داشت: اي رسول خدا، گله ام ماجراي عجيبي دارد. حضرت ماجرا را پرسيد وابوذر گفت: اي رسول خدا، همان طور که مشغول نماز بودم، گرگ به گله ام زد با خود گفتم: خدايا نمازم! وخدايا گوسفندانم! ولي نمازم را بر گوسفندانم ترجيح دادم وشيطان در خاطرم انداخت که: اي ابوذر، اگر گرگ ها گوسفندانت را بدرند وتو همچنان مشغول نماز باشي ودر دنيا چيزي برايت باقي نماند که زندگي ات را با آن بگذراني چه خواهي کرد؟ [در دل] به شيطان گفتم: برايم توحيد خداي متعال، ايمان به رسول خدا، دوستي با برادرش يعني سرور خلايق پس از او علي بن ابي طالب، مهر امامان پاک وهدايتگري که از فرزندان اويند، وسرانجام دشمني با دشمنانش باقي خواهد ماند واگر اينها را داشته باشم هرچه را از دست بدهم اهميتي ندارد. لذا دل به نمازم دادم. گرگي آمد وبره اي را برداشت وبرد ومن احساس کردم که شيري رو به گرگ کرد واو را به دو نيمه پاره نمود وبره را از چنگالش نجات داد واو را به گله بازگرداند وسپس [آن شير] به من گفت: اي ابوذر، دل به نمازت بسپار که خدا مرا به پاسداري از گوسفندانت گماشته است تا نمازت را به جا آري. لذا به نماز خود پرداختم در حالي که خدا مي داند چقدر شگفت زده شده بودم تا نماز تمام شد.(2)

مرجع عالي قدر در پايان فرمودند: شما به سفري آمده ايد که مصداق پرستش وفرمانبرداري از خداست؛ زيرا با دل هايي پاک ونيت هايي صادق رو به سوي خدا واهل بيت عليهم السلام آورده وبه زيارت مولايمان امام رضا وخواهر بزرگوارشان حضرت معصومه عليهماالسلام آمده ايد. چه خوب است هريک از شما تصميم بگيرد در گفتار وکردار وهمه اعمالش ودر مواجهه با نزديکان، دوستان، همکاران ـ وحتي دشمنان ـ تقواي الهي را ملاک کار خود قرار دهد، خواه طرف مقابل به تقوا پايبند باشد وخواه نباشد.

شايان ذکر است در اين ديدار حجت الاسلام والمسلمين سيد جعفر شيرازي نيز بياناتي ايراد داشت.

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. طلاق(65)، آيه2.

2. تفسير امام حسن عسکري عليه السلام، ص73 (حديث37).