LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"«یاری مظلوم»"
مشروح بیانات حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در شام غریبان ۱۴۴۴
کد 30294
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 23 مرداد 1401 - 15 محرّم الحرام 1444

طبق معمول همه ساله، شامگاه روز دهم محرم الحرام ۱۴۴۴ق (به تقویم کشور ایران)، بیت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شهر مقدس قم میزبان اجتماع عزاداران حسینی بود که برای بهره گرفتن از رهنمودهای معظم له در بیت ایشان گرد آمده بودند.
در این دیدار گرم و صمیمی، مرجع عالیقدر رهنمودهایی بایسته و شایسته بیان داشتند که به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

عظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین صلوات الله علیه

وجعلنا وایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الإمام المهدی من آل محمد صلی الله علیه وآله

در ابتدای سخن مصائب عاشورای امام حسین علیه السلام را به پیشگاه رفیع و شامخ امامت عظمی و خلافت کبرای الهیه حضرت بقیة الله، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، تعزیت و تسلیت عرض می کنم؛ مصائبی که پایانی برای آن متصور نیست و طبق فرموده روایات إلی یوم الانقضاء، که همان روز قیامت باشد، ادامه و امتداد خواهد داشت. از بارگاه خدای متعال مسألت دارم با عنایت خاص خود در فرج آن حضرت تعجیل بفرماید تا به دست مبارک ایشان انتقام خون حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اهل بیت و انصار ایشان علیهم السلام ستانده شود و از رهگذر وجود پر میمنت آن حضرت تمام ابنای بشر از مشکلاتی که به سبب آن ها در جای جای دنیا در تنگنا قرار دارند، نجات یابند.

طلیعه سخن

روایتی از حضرت امام صادق علیه السلام در کتاب شریف کامل الزیارات، باب چهلم، حدیث دوم، وارد شده که سندهای دیگری نیز دارد. بنده جزئی از آن را نقل می کنم و برای دسترسی کامل به این روایت می توانید به آدرس ذکر شده مراجعه کنید.

پیش از قرائت این فقره لازم می دانم مطلبی را در مورد روایاتی که از معصومان علیهم السلام وارد شده است، عرض کنم. روایات اهل بیت علیهم السلام به دو گونه اند. یک دسته تعلیمی هستند و سیاق آن به گونه ای چیدمان شده که به وسعت درک مخاطب، مطالب آموزشی در آن گنجانده شده است تا مؤمنان نحوه دعا کردن و نجوا با پروردگار را بیاموزند. دسته دیگر دعاهایی هستند که ائمه علیهم السلام با تمام معرفت ژرفی که نسبت به خدای متعال در موضوع عبادتش دارند، او را مخاطب قرار می دهند و با او نجوا می کنند. دعاهایی که ائمه علیهم السلام در حالت سجده به درگاه خدا عرض کرده اند، از این دسته هستند.

راوی روایتی که قصد ذکر آن را دارم، به سفر حج مشرف شده بود و در ایام حج در مدینه منوره به خدمت حضرت امام صادق علیه السلام شرفیاب شد. او می گوید: «اِسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقِيلَ لِي اُدْخُلْ فَدَخَلْتُ فَوَجَدْتُهُ فِي مُصَلاَّهُ فِي بَيْتِهِ فَجَلَسْتُ حَتَّى قَضَى صَلاَتَهُ فَسَمِعْتُهُ يُنَاجِي رَبَّهُ وَهُوَ يَقُولُ اَللَّهُمَّ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْكَرَامَةِ وَوَعَدَنَا بِالشَّفَاعَةِ وَخَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَأَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَعِلْمَ مَا بَقِيَ وَجَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ اَلنَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا، اِغْفِرْ لِي وَلِإِخْوَانِي وَزُوَّارِ قَبْرِ أَبِيَ اَلْحُسَيْنِ؛ اذن خواستم كه بر امام صادق عليه السلام داخل شوم. به من گفته شد كه داخل شو. پس داخل شده آن جناب را در نمازخانه منزلشان يافتم. پس نشستم تا حضرت نمازشان را تمام كردند. سپس شنيدم كه با پروردگارشان مناجات نموده و مى‌ گفتند: بار خدايا، اى كسى كه ما را اختصاص به كرامت داده و وعده شفاعت دادى و مختص به وصيّت نمودى [ما را وصى پيامبرت قرار دادى] و علم به گذشته و آينده را به ما اعطا فرمودى، و قلوب مردم را به سمت ما مايل نمودى، من و برادران و زائران قبر پدرم حسين عليه السلام را بيامرز».

عبارت «اَللَّهُمَّ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْكَرَامَةِ؛ بار خدايا، اى كسى كه ما را اختصاص به كرامت داده» حامل این معناست که خدای متعال کرامتش را مختص اهل بیت علیهم السلام قرار داده و اگر کسی هم از کرامتی برخوردار شده است، مانند مؤمنانی همچون: زرارة، ابن ابی عمیر، سلمان، ابوذر و امثال این ها، آن ها نیز کرامت خود را از خوان گسترده اهل بیت علیهم السلام کسب کرده اند. به عبارت دیگر، چون این افراد پیرو اهل بیت علیهم السلام بوده اند و از آن بزرگان تبعیت کرده اند، رشحه ای از کرامت خاندان عصمت علیهم السلام به آنان نیز رسیده است.

راوی می گوید در این هنگام حضرت امام صادق علیه السلام به دعا کردن برای زائران مزار حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشغول شدند. قرائنی در پایان این روایت وجود دارد، که نشان می دهد ایشان این دعاها را در حالت سجده برای زائران آن حضرت قرائت کرده اند.

نمونه ای از تصرفات تکوینی خدا در دستگاه امام حسین علیه السلام

در باب زیارت امام حسین علیه السلام مطلبی جالب توجه است که به آن اشاره می کنم. در زبان عرب از رفتن و حضور پیدا کردن در نزد شخص دیگر با لفظ زیارت تعبیر می شود و به زیارت از راه دور لغتاً زیارت اطلاق نمی شود. این قاعده تا قبل از زمان حضرت امام حسین علیه السلام ثابت و پابرجا بود، تا اینکه پس از شهادت ایشان خدای متعال حتی لغت عرب و استعمال های آن را دچار دگرگونی و تغییر کرد و چیزی به نام زیارت از راه دور را برای حضرت امام حسین علیه السلام به وجود آورد و لغتاً از آن به زیارت تعبیر کرده و از واژه «زُر؛ زیارت کن» استفاده نموده است. چنین مطلبی حتی برای رسول خدا صلی الله علیه وآله یا امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام و یا صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و یا حضرت امام حسن علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام لحاظ نشده است و چنین تغییری در لغت برای آن بزرگواران رخ نداده است. تنها برای حضرت امام حسین علیه السلام سفارش شده که اگر در کربلا حضور نداشتید، از راه دور ایشان را «زیارت» کنید. همینطور می توان این کار را در زمان های مختلفی همچون عاشورا یا غیرعاشورا یا در اربعین حسینی نیز انجام داد. استفاده از تعبیر زیارت در این موارد را برای سایر معصومان علیهم السلام در روایات نمی بینیم.

همانگونه که در مناسبت های مختلف بیان داشته ام، خدای متعال برای امام حسین علیه السلام بارها و بارها تکوین و تشریع را دستخوش تغییر قرار داده است. این مطلب نیز از همین قبیل است و طبق آن، معنای واژه زیارت که به معنای حضور است، در غیر از مورد اصلی اش، که زیارت از راه دور باشد، به کار رفته است و به اصطلاح معنای آن واژگون شده است. برای مثال تعبیر زیارت اموات، برای مردگان به کار رفته است که باید از نزدیک و با حضور بر سر مزار انجام شود، اما اگر از راه دور انجام شود، لغتاً به آن زیارت گفته نمی شود. اما در خصوص حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام می بینیم که بارها و بارها به زیارت ایشان از راه دور سفارش و تأکید شده است.

هدف از زیارت

حضرت امام صادق علیه السلام در فقرات بعدی این دعا به بیان ویژگی هایی برای زائران حضرت امام حسین علیه السلام می پردازند که دو مورد از آن بسیار مهم و قابل توجه است. ایشان می فرمایند: «اِغْفِرْ لِي وَلِإِخْوَانِي وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِيَ اَلْحُسَيْنِ اَلَّذِينَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَأَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِي بِرِّنَا وَرَجَاءً لِمَا عِنْدَكَ فِي صِلَتِنَا وَسُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِيِّكَ وَإِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَغَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا؛ من و برادران و زائران قبر پدرم حسين عليه السلام را بيامرز، آنان كه اموالشان را انفاق كرده و ابدانشان را به تعب انداخته به جهت ميل و رغبت در احسان به ما و به اميد آنچه در نزد توست به خاطر صله و احسان به ما و به منظور ادخال سرور بر پيغمبرت و به جهت اجابت كردنشان فرمان ما را و به قصد وارد نمودن غيظ‍‌ بر دشمنان ما».

روی سخن بنده با دو عبارت است. حضرت امام صادق علیه السلام در این فقره از دعای خود به دو مطلب مهم اشاره می کنند که جزئی از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام است؛ یکی «سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى نَبِيِّكَ» و دیگری «غَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا». این دو خصوصیت نمادی از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام است. نکته جالب توجه این است که در بخش دوم، حضرت نفرموده اند: «وغَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّ نبیک»، بلکه فرموده اند: «علی عدونا». این تمایز نشان می دهد که این ویژگی جزئی از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام بوده است. طبق قاعده «التعلیل یعمم ویخصص» این عبارت نشان می دهد که ادخال سرور و همچنین عصبانی کردن دشمنان اهل بیت علیهم السلام به وسیله برپا داشتن شعائر مقدس امام حسین علیه السلام، هدف اهل بیت علیهم السلام بوده است؛ همان اهل بیتی که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله در مورد آنان فرمودند: «إنّي تارك فيكم الثقلين: كتاب الله وعترتي أهل بيتي؛[1] من دو چیز گران مایه در میان شما به جای می گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم».

با این توصیف آیا کسانی که خود را شیعه می دانند و بالحمل الشایع در دنیا در زمره شیعیان به حساب می آیند، اگر در دستگاه حضرت امام حسین علیه السلام کارشکنی کنند، این عملکرد آنان جزو کدام دسته است؛ جزو «غَيْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا» است یا خدای ناکرده «سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَى عَدُوِّنَا»؟ حالت دوم فرجام سختی دارد که بسیار وحشتناک است.

در روایات در مورد شخص مستطیعی که حجة الاسلام را بدون عذر ترک کند، آمده که به او در هنگام مرگ گفته می شود: «مت یهودیاً أو نصرانیاً؛[2] بر آیین یهود یا نصارا بمیر». چنین شخصی هرچند که به ادای نماز و روزه مقید بوده، اما در روز قیامت در صف یهودیان یا نصرانی ها و در غیر از صف مسلمانان محشور می شود. همینطور در روایات عامه و خاصه نقل شده است: «من عادی اخی علیاً یحشر یوم القیامة زرقاً». یعنی کسی که با امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام دشمنی کند، در زمره کفار محشور خواهد شد. برخی از شاعران نیز این فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله را به شعر در آورده اند.

راوی در ادامه حدیثی که ذکر شد، می گوید: «قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَوْ أَنَّ هَذَا اَلَّذِي سَمِعْتُ مِنْكَ كَانَ لِمَنْ لاَ يَعْرِفُ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَظَنَنْتُ أَنَّ اَلنَّارَ لاَ تَطْعَمُ مِنْهُ شَيْئاً أَبَداً وَاَللَّهِ لَقَدْ تَمَنَّيْتُ أَنِّي كُنْتُ زُرْتُهُ وَلَمْ أَحُجَّ؛ عرض كردم: فدايت شوم اين فقرات و مضامين ادعيه‌ اى كه من از شما شنيدم اگر شامل كسى شود كه خدای عزّوجل‌ را نمى ‌شناسد، گمانم اين است كه آتش دوزخ هرگز بر او فائق نيايد! به خدا سوگند آرزو دارم آن حضرت (حضرت امام حسين عليه السلام) را زيارت كرده، ولى به حج نروم».

در پایان روایت نیز راوی که در ایام حج برای ادای مناسک حاضر شده بود، با حالت حسرت خطاب به امام صادق علیه السلام عرض می کند: «لَمْ أَرَ أَنَّ اَلْأَمْرَ يَبْلُغُ هَذَا كُلَّهُ؛[3] نمى ‌دانستم كه امر چنين بوده و اجر و ثواب آن اين مقدار است».

مصادیق شعائر

در زمان امامان معصوم علیهم السلام تنها دو گونه از شعائر حضرت سیدالشهدا علیه السلام رایج بود؛ یکی زیارت آن حضرت، که با مشکلاتی مانند: شکنجه، زندان، قتل و... همراه بوده است و حتی خیلی از زائران دراثر گرسنگی در زندان ها جان می دادند که طول و تفصیل آن در کتاب گرانسنگ بحارالانوار علامه مجلسی آمده است، و دیگری گریه بر حضرت امام حسین علیه السلام است. دیگر خبری از حسینیه ها و انواع عزاداری ها مانند: زنجیرزنی یا سینه زنی یا عزاداری شام غریبان و... نبوده است. حتی عزاداری در دهه اول از محرم الحرام، تا جایی که بنده تتبع کرده ام، در زمان ائمه علیهم السلام رایج نبوده است. تنها در روایتی از حضرت امام رضا علیه السلام وارد شده است که ایشان فرمودند هنگامی که ماه محرم فرا می رسید، تا روز عاشورا پدرم خندان دیده نمی شد و روز عاشورا روز مصیبت بزرگ ایشان بود: «لا یری ضاحکاً»[4]. دهه محرم عزاداری صورت نمی گرفت. بله؛ گاهی در روز عاشورا یا غیرعاشورا شاعری حاضر می شد و شعری در مظلومیت حضرت امام حسین علیه السلام می خواند. با این توضیح، آیا عزاداری دهه اول محرم بدعت به حساب می آید؟ یا ساختن حسینیه چون در زمان ائمه علیهم السلام مرسوم نبوده، بدعت است؟ حکم به غیر ما انزل الله بسیار قبیح است و طبق فرمایش قرآن و روایات به مراتب از صد زنا و لواط مذموم تر است و اشخاصی که به غیر ما انزل الله حکم می کنند مورد غضب خدا قرار می گیرند. بله؛ گاهی یک فقیه متدین و با ورع و با تقوا به اشتباه حکم می کند که در این صورت شامل «رفع ما لا یعلمون» می شود. اما زمانی اشخاصی که از ملاکات شرعیه آگاهی ندارند و با آن آشنا نیستند، سخن هایی بر زبان می آورند. در رابطه با عامه نیز یکی از معصومان علیهم السلام به قاضی القضات مسجد الحرام فرمودند: «أنتم تلعبون بالدین؛[5] شما با دین بازی می کنید»، زیرا که ملاک هایی که قرآن و عترت، دو مقوله مورد سفارش پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، به آن ها فراخوانده اند را کنار گذاشته اند.

در رابطه با شعائر مقدس حسینی موضوع آن نه در قرآن کریم که حکم شعائر را بیان داشته، وارد شده و نه در روایات به چیستی شعائر و شعائر الله اشاره شده است. به عبارت دیگر موضوع و مصداق شعائر و شعائر الله در این دو منبع ذکر نشده است.

بنده نیز مکرراً عرض کرده ام که در این صورت موضوع ها و مصادیق عرفی هستند، مانند تمام موضوعات دیگر. در این صورت نیز اگر از نظر علمی مورد بحث باشد، موضوع مستنبط است و در غیر این صورت موضوع صرف است و نیازی به استنباط ندارد؛ سایر فقها نیز بر همین عقیده هستند. افرادی که در این زمینه به کتاب ها و رساله های مفصل مانند: عروة الوثقی و رساله صاحب جواهر و رساله شیخ انصاری و رساله آقا سید عابدین مازندرانی و... مراجعه کرده اند، تفصیل این مطلب را در این کتب مشاهده کرده اند. حتی تا زمان غیبت صغری جایی به نام حسینیه وجود نداشت. از آن زمان به بعد خانه ای را وقف می کردند و نام حسینیه بر آن می نهادند، که آن هم زیر مجموعه موقوفات بود و احکام وقف بر آن جاری می شد. آیا هرچیزی باید در زمان ائمه علیهم السلام به وجود آمده باشد؟ ائمه علیهم السلام قوانین را بیان کرده و فرموده اند: «إنما علينا أن نلقي إليكم الأصول وعليكم التفريع»[6]. استنباط مصادیق و موضوعات برای اهل آن است؛ همان کسانی که قرآن به آن ها اشاره کرده و فرموده است: «لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ؛[7] همانا آنان که اهل بصیرتند در آن واقعه صلاح ‌اندیشی می ‌کردند».

تمام افعالی که حتی امروز به وجود بیایند و از محرمات نباشند، و تجلیل از حضرت امام حسین علیه السلام باشند، جزء شعائر مقدس حسینی هستند؛ البته حرام اولیه، نه عنوان ثانویه که در محل خودش مورد بحث قرار می گیرد. با این حساب، تکیه ها و مواکبی که در ایام محرم در هر نقطه ای از دنیا برپا می شوند، یا اطعام می کنند و یا شربت و چای و سایر نوشیدنی ها را توزیع می کنند، همه از شعائر مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند، ولو اینکه در زمان ائمه علیهم السلام نبوده باشند. این موارد چه در ایام زیارت اربعین و چه در زیارت مخصوصی غیر از اربعین و چه در سایر روزها تماماً تجلیل از مقام حضرت امام حسین علیه السلام هستند؛ یعنی همین که شخصی با دیدن این کارها دلیل انجام آن را بپرسد و پاسخ بشنود این کارها برای امام حسین علیه السلام است، این می شود شعیره آن حضرت علیه السلام و جزو شعائر مقدس حسینی.

در روایتی وارد شده است در لحظه شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام ملکی بر فراز دریاها به پرواز درآمد و خطاب به آبزیان گفت: «یا اهل البحار! البسوا اثواب الحزن؛[8] ای ساکنان در دریاها، لباس حزن بر تن کنید». لباس مشکی برای انسان ها لباس حزن و غم به حساب می آید، نه برای ماهیان. بنده نمی دانم مصداق لباس حزن برای آبزی ها در چه چیزی ظهور پیدا می کند، اما هرچه هست، در زمره شعائر حسینی جای می گیرد. در روایات و قرآن چارچوب خاصی برای مصادیق شعائر تعیین نشده است، از همین رو هرچه موجب تجلیل و تعظیم باشد، از شعائر است.

فرجام اهانت به شعائر حسینی

کسانی که به شعائر مقدس حسینی اهانت کنند، دچار عذاب سختی در دنیا و آخرت خواهند شد. در روایات شیعه با سندهای متعدد وارد شده است و شاید در روایات عامه نیز آمده باشد که در آن روزی که امام حسین علیه السلام به دنیا آمدند، جبرئیل به خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله شرفیاب شد و به دنیا آمدن این مولود را به ایشان تبریک گفت و سپس در همان لحظه ایشان را برای شهادت حضرت امام حسین علیه السلام در کربلا تعزیت داد و سپس تمام ملائک بر آن حضرت فرود آمدند و چنین کردند، آیا این از خصائص الحسینیة نیست؟ بنده چنین چیزی را در مورد ولادت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام یا حضرت زهرا سلام الله علیها و یا حضرت امام حسن علیه السلام در کتابی ندیده ام.

شخصی از امیرمؤمنان علیه السلام از تعداد ملائک سؤال کرد. ایشان در جواب آن شخص فرمودند: «عدد التراب؛ به تعداد خاک ها» شما اگر مشتی خاک را از زمین بردارید، آیا می توانید تعداد ذرات آن را شماره کنید؟ حال اگر بخواهیم تعداد ذرات تمام خاک روی کره زمین را احساء کنیم، آیا چنین کاری از عهده ما بر می آید؟! مسلماً چنین کاری از عهده ما خارج است. با این تفاصیل در روایت فوق الذکر بیان شده است که تمام ملائک به خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله مشرف شدند و به ایشان تبریک و تعزیت گفتند و ملکی باقی نماند که در آن هنگام به محضر ایشان مشرف نشود: « لم یبق ملک؛ هیچ ملکی دیگر باقی نماند». بنده در کتابی مشاهده نکردم که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در واکنش به تبریک ملائک چه پاسخی به آن ها دادند، اما در کتاب های متعدد از جمله در بحارالانوار ذکر شده که ایشان در همان لحظه چند نفرین بر زبان جاری کردند. اولین نفرینی که ایشان در روز ولادت حضرت امام حسین علیه السلام و پس از تعزیت جبرئیل و ملائکه بر زبان جاری کردند، این بود: «اللهم اخذل من خذله؛[9] بار خدایا! هر که او را بی یاور گذاشت، بی یاورش بگذار» و سپس چند نفرین دیگر بر زبان آوردند.

در رابطه با یاری حضرت امام حسین علیه السلام برخی از مردم یاری گر ایشان هستند. یاری ایشان از همان روز عاشورا توسط اهل بیت و انصارشان علیهم السلام آغاز شد که از آنان به «المستشهدین بین یدیه» یاد شده است. اما پس از عاشورا تا زمان ما آیا این فعالیت هایی که برای ایشان و با نام ایشان صورت می گیرد، مانند: ساخت گنبد و ضریح و مناره و بارگاه یا برپایی مراسم های عزاداری، به حرکت در آوردن دسته های عزا در خیابان ها، اطعام کردن و...، نصرت ایشان به حساب می آید؟ بله؛ تمام این ها از شعائر مقدس حسینی و گونه ای از نصرت ایشان است. اما در این میان دسته و افرادی هستند که با این دستگاه دشمنی می کنند. مبادا برخی از افرادی که نام شیعه را یدک می کشند و اهل نماز و روزه هستند، در این دسته درآیند. در کتاب رسائل شیخ انصاری و فرائد الاصول حدیثی از امام حسن عسکری علیه السلام از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده که ایشان فرمودند برخی از کسانی که خود را شیعه می پندارند، زیانشان برای شیعیان از سپاه یزید بر امام حسین علیه السلام، افزون تر است: «وهُم أضَرُّ عَلى ضُعَفاءِ شيعَتِنا مِن جَيشِ يَزيدَ عَلى الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليهما السلام وأصحابِهِ؛[10] زيان آن ها براى شيعيان ناتوان (آسيب پذير) ما بيشتر از زيان سپاه يزيد براى حسين بن على عليهما السلام و ياران اوست». یعنی زیان این دسته بر شیعیان، از افرادی که در سپاه یزید در کربلا حاضر شدند، بیشتر است. باید به خدا پناه برد از چنین سرنوشتی. علی کل حال، این دسته از دشمنان به لشکریان یزید ملحق می شوند.

در این میان افراد دیگری هستند که خذلان می کنند و در پی آن دچار نفرین پیامبر صلی الله علیه وآله می شوند که فرمودند: «اللهم اخذل من خذله». خذلان به این معناست که شخصی می تواند به دستگاه امام حسین علیه السلام خدمتی بکند، اما کوتاهی کند. مثلاً شخصی را در نظر بگیرید که قصد سفر به کربلا را دارد، اما گذرنامه ندارد، یا به هر دلیلی به او گذرنامه نمی دهند. اگر شخصی بتواند به او از طرق مختلف کمک کند مانند: کمک مالی یا واسطه شدن، گرفتن ویزا برای این فرد چه از کشور خود یا از طریق کشور عراق و...، اما از این کار امتناع کند، او خذلان کرده است. هرکس از هر طریقی چه از طریق کمک مالی یا کمک با زبان و گفتگو و یا از طریق قلم فرسایی می تواند به دستگاه حضرت امام حسین علیه السلام خدمت کند، اما کوتاهی کند، او خذلان کرده است و در نتیجه گرفتار نفرین رسول خدا صلی الله علیه وآله می شود که با چشم اشک بار از درگاه خدای متعال درخواست کردند تا یاری نکند هرکسی را که در یاری امام حسین علیه السلام کوتاهی و اهمال می کند.

نکته قابل توجه این است که در کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله متعلق یاری نکردن ذکر نشده و طبق قاعده زبان عرب حذف متعلق مفید عمومیت است، یعنی این یاری نکردن ازسوی خدا در تمام جنبه ها جاری است و چنین شخصی از دنیا، مال، موفقیت و... محروم می شود و حتی در آخرت و قبر و برزخ و هنگام سؤال دو ملک ازسوی خدا یاری نمی شود، هرچند که این فرد اهل نماز و روزه و حج بوده باشد. نفرین پیامبر صلی الله علیه وآله نادیده گرفته نمی شود. قضیه امام حسین علیه السلام بسیار خطرناک و مهم است؛ چه در امور سلبی و چه در امور ایجابی.

داستانی عبرت آموز

داستانی ازسوی خطبا و علما مکرراً نقل شده تا عبرتی برای عبرت گیرندگان باشد. این داستان در کتاب های مختلف ازجمله بحارالانوار ذکر شده و چه بسا در برخی از کتب نام فرد اصلی داستان هم ذکر شده باشد. شخصی در کوفه به پیشه نجاری مشغول بود. او در زمان جنگ میان امام حسین علیه السلام و یزید، در صف لشکریان یزید حاضر شد، اما در جنگ شرکت نکرد. پس از واقعه کربلا او در عالم رؤیا و مکاشفه به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید. پیامبر از او سؤالاتی پرسیدند ازجمله اینکه آیا او در کربلا حاضر بود یا خیر و اینکه آیا شغل او نجاری بوده یا خیر. سپس رسول خدا صلی الله علیه وآله او را سرزنش کردند که چرا به لشکر یزید یاری رسانده است. او نیز در مقام دفاع از خود عرض کرد در جنگ شرکت نکرده و نه تیری پرتاب کرده و نه شمشیری در این میان زده است. او ابراز داشت که حتی در نزدیکی میدان جنگ هم قرار نگرفته بود. اما تنها چوب خیمه یکی از قتله حضرت سیدالشهداعلیه السلام را که شکسته بود، تعمیر کرده است و در آن کارزار دست به هیچ اقدام دیگری نزده است. رسول خدا صلی الله علیه وآله سرزنش کنان به او فرمودند: «اکثرت السواد؛ بر سیاهی (لشکر) افزودی». سپس حضرت دستور دادند تا او را روانه آتش دوزخ کنند.

این کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله در حالی بیان شده که حداقل سی هزار نفر در سپاه یزید حاضر بودند. حال، بود و نبود یک نفر اصلاً به چشم نمی آید چه رسد به اینکه سیاهی لشکر حساب شود. این مورد از همان مواردی است که خدای متعال در دستگاه امام حسین علیه السلام حتی معانی لغات را دگرگون کرده است. دستگاه حضرت سیدالشهدا علیه السلام به همین مقدار حساس و خطرناک است.

سعادتمندان

علی کل حال، خوشا به حال کسانی که در این دهه خدمتی به دستگاه حضرت امام حسین علیه السلام کرده اند. اما باید سعی کرد تا این خدمات بیشتر و بیشتر شود و اگر کاری از دست ما در این راه بر می آید، مبادا که کوتاهی و خذلان کنیم. اگر شخصی برای برآوردن حاجتی که در توان شما هست، به شما مراجعه کرد و شما در قضای حاجت او کوتاهی کردید، این خذلان است. در این زمینه داستان جالبی وجود دارد که از باب «لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» آن را در این مجلس بیان می کنم. قصه ها برای عبرت گرفتن و درس آموختن است و قرآن کریم نیز این آیه را در مورد عبرت پذیری از داستان انبیا و امت هایشان ذکر کرده است؛ امت هایی که غالباً افراد ناصالحی بودند، و قرآن کریم از آنان با تعبیر: «أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ» یاد کرده است.

این داستان بیش از شصت سال پیش در عراق رخ داد و شخص اصلی آن از اهالی کربلا و از دوستان ما بود که اکنون از دنیا رفته است. در آن زمان ها عراق هنوز جمهوری نشده بود و باتوجه به آزادی نسبی که وجود داشت ملاقات با وزیر و رؤسا و حتی رئیس حکومت یک امر عادی بود. در آن ایام رئیس یکی از وزارتخانه ها از یکی از کارمندان خود عصبانی شد و او را اخراج کرد. این کارمند از اهالی کربلا بود. او نیز نزد این فرد مورد نظر که اهل خیر بود رفت و ماجرا را برای او نقل کرد و از او خواست تا واسطه شود و با آن وزیر صحبت کند تا شاید اجازه دهد کارمند به کار خود باز گردد. او نیز پذیرفت و به بغداد رفت. این داستان را خود این شخص برای بنده نقل کرد. او می گفت: وقتی به دیدار وزیر رفتم و از او درخواست کردم تا کارمند خاطی را ببخشد و او را به کار سابقش باز گرداند، وزیر از این درخواست ناراحت شد و آن را رد کرد. به او گفتم من از کربلا تا بغداد را برای این درخواست آمده ام شما هم آن را بپذیر، اما وزیر گفت برای من مهم نیست. در نتیجه هرچه من اصرار کردم او با تندی با من برخورد کرد. در آن زمان اوضاع به گونه ای نبود که نتوانی به مسئولان دولتی خرده بگیری و به اصطلاح اینطور نبود که نشود اسب شاه را یابو لقب داد. در آن زمان حتی اگر به وزیر توهینی می شد، تبعاتی برای افراد نداشت. از همین رو آن مرد در جواب وزیر با تندی گفت مجبورت می کنم که این کار را انجام دهی و سپس آنجا را ترک کرد.

او نقل می کرد: پس از این اتفاق ملاقاتی با کارمندی که مستقیماً با رئیس کار می کند و در جریان تمام کارهای اداری او قرار دارد و اصطلاحاً به او سکرتر می گفتند، داشتم. مقداری پول به همراه هدیه ای به او دادم و در عوض اسامی دوستان صمیمی رئیس را از او جویا شدم. اسامی حدود چهار الی پنج نفر از دوستان و یا بستگان رئیس را در کاغذی یادداشت کردم و سپس سراغ تک تک آن ها رفتم. به سراغ نفر اول که رفتم جریان اخراج کارمند را با او مطرح کردم و از او خواستم واسطه شود تا رئیس، این کارمند را ببخشد و به شغل سابقش باز گرداند. او نیز تماسی تلفنی با رئیس برقرار کرد و از او درخواست کرد که کارمند را ببخشد. رئیس که متوجه موضوع شده بود، ناراحت شد و درخواست را رد کرد. به سراغ نفر بعدی که رئیس پلیس شهر بغداد بود، رفتم و او را نیز از جریان مطلع ساختم و درخواست کردم تا برای بخشش کارمند واسطه شود. او نیز پذیرفت و از رئیس وزارتخانه درخواست کرد آن کارمند را ببخشد، اما او باز نپذیرفت. وقتی به سراغ نفر آخر رفتم و او نیز به رئیس وزارتخانه تلفن کرد و خواستار بخشش کارمند خاطی شد، وزیر پشت تلفن خندید و درخواست ما را پذیرفت.

سپس به نزد وزیر رفتم. او خندید و به من گفت: تو می خواهی رابطه مرا با تمام رفقایم قطع کنی؟ من کارمند را بخشیدم و او را به شغل سابقش باز می گردانم.

این نمونه روشنی از نصرت است و اگر آن فرد متدین می توانست این کار را انجام بدهد، ولی کوتاهی می کرد، در حق آن کارمند خذلان کرده بود. حال از خود بپرسیم و با خود بیندیشیم که در زمانه ما نصرت امام حسین علیه السلام چگونه محقق می شود؟ و همینطور بنگریم نعوذ بالله خذلان آن حضرت در چیست؟ در پاسخ باید گفت اگر انسان بتواند به هریک از شعائر مقدس حضرت امام حسین علیه السلام یاری برساند و آن را بالندگی بخشد، خواه این شعائر مقدس در هرجای از دنیا باشد، اما این کار را نکند، در حق حضرت سیدالشهدا علیه السلام خذلان کرده است. توانایی انسان در این امر مهم است، اگر شخصی علی رغم اینکه توانایی دارد، کوتاهی کند، دچار خذلان در حق امام حسین علیه السلام شده است. البته به عنوان مسأله فقهی، و به اصطلاح فقها، مصادیق لا حرج و لا ضرر را استثنا می کنم؛ هرچند با استناد به روایات متواتره در قضیه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حتی حرج و ضرر را می توان نادیده گرفت و این مسأله را در آن دخالت نداد.

یاری مظلوم

آیا با اینکه از جریان عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام بیش از هزار سال می گذرد و ما نیز در سال شصت و یک هجری نیستیم، خذلان در حق ایشان مورد و مصداقی نمی تواند داشته باشد؟ کسانی که طی دویست سال گذشته و حتی قبل و بعد از آن، مانند متوکل، بیش از چند بار حرم مطهر ایشان را خراب کردند، دشمن، معاند و ناصبی اند، و از آنان توقعی جز این نمی رود، اما کسانی که می توانند امام حسین علیه السلام را از طرق مختلف مانند: هزینه کردن مال یا قرض کردن برای مخارج حسینیه یا مجالس عزا یا دسته های عزاداری یا صحبت کردن و کمک زبانی کردن و... یاری کنند، چرا در این زمینه کوتاهی می کنند؟!

نقل می کنند شخصی که ظاهراً با سواد بوده نزد مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله آمد و عرض کرد: آقا من مقروض هستم و نمی توانم آن را ادا کنم. شما قرض من را ادا کنید. مرحوم اصفهانی رحمه الله گفتند: الان چیزی ندارم. آن مرد به ایشان گفت: قرض کنید و دین من را بپردازید. مرحوم اصفهانی با تعجب گفتند: من قرض کنم و دین تو را بپردازم؟! آن شخص گفت: اولاً مگر غیر از این است که رسول الله صلی الله علیه وآله قرض می کردند و آن را می پرداختند؟ شما نیز در جای رسول خدا صلی الله علیه وآله نشسته اید. دوماً شما اگر مقروض باشید، و توانایی ادای آن را نداشته باشید، مؤمنان پرداخت می کنند، اما اگر من مقروض باشم، نمی توانم آن را ادا کنم.

نسبت به شعائر امام حسین علیه السلام نیز شایسته است اگر مکنت مالی نداریم و توانایی قرض گرفتن داریم، قرض کنیم و آن را برپا داریم و سپس دین خود را ادا کنیم. نباید نسبت به ایشان خذلان کرد.

اکنون بحمدالله هزاران شهر و روستا در سراسر دنیا وجود دارد که از نعمت حسینیه برخوردارند، اما هزاران شهر و روستای دیگر نیز وجود دارند که حسینیه ندارند. من به تمام شیعیان اهل بیت علیهم السلام در سراسر دنیا، چه در کشورهای اسلامی و چه کشورهای غیر اسلامی، خصوصاً به جوانان که از نیروی بیشتر و بهتری برخوردارند، سفارش می کنم اگر شهر یا روستای آنان حسینیه ای ندارد، سعی کنند تا سال آینده حسینیه ای در شهر یا روستای خود احداث کنند. اگر آنان نیز مانند آن فردی که به سراغ وزیر رفت، تلاش کنند، با اینکه مرتکب حرام نشد و ظلمی هم به وزیر نکرد و تنها رفقای او را واسطه خود قرار داد، موفق خواهند شد. این نصرت در توان خیلی از افراد است و از آنان بر می آید، پس نباید نسبت به امام حسین علیه السلام خذلان کنند.

خادم بی بضاعت

صدها حسینیه در کشور کویت وجود دارد و در میان آنان ده الی پانزده حسینیه بزرگ وجود دارد. در میان این حسینیه ها، حسینیه ای وجود دارد که بنده پدر متولیان کنونی آن را ملاقات کرده ام. این حسینیه را جد متولیان کنونی طی داستانی در زمانی که کویت هنوز به شهرت فعلی نرسیده بود و نفتی در آن کشف نشده بود احداث کرد؛ شاید حدود نود الی صد سال پیش. جد آن ها یک کاسب ساده بود. پسر این مرد بیش از سی سال قبل با بنده دیداری داشت و نقل می کرد که عده ای می خواستند این حسینیه را قیمت گذاری کنند و آن را بخرند. در نهایت پیشنهاد مبلغ پنج میلیون دینار را به او داده بودند. این داستان مربوط به بیش از سی سال قبل و یا حتی مربوط به دوران جنگ است. این مبلغ در آن زمان بیش از پانزده میلیون دلار می شده است. پسر سازنده حسینیه از فروش آن امتناع ورزیده بود و گفته بود این حسینیه ملک شخصی من نیست و من حق فروش آن را ندارم. احداث این حسینیه، که از حسینیه های مهم کشور کویت است، داستان جالبی دارد. همان شخص داستان احداث این حسینیه توسط پدر مرحومش را برای بنده اینگونه نقل کرد.

او می گفت پدر ما کاسب ضعیفی بود و شغل معمولی ای داشت، اما هر مبلغی را به دست می آورد، یک سوم آن را به امام حسین علیه السلام اختصاص می داد. درآمد او به قدری ضعیف بود که تنها می توانست در هفته یک بار شب های جمعه برای خانواده اش گوشت خریداری کند و بتوانند آبگوشت بخورند و در طول هفته توانایی خرید گوشت را نداشت. این در حالی بود که اگر آن یک سوم را برای امام حسین علیه السلام پس انداز نمی کرد، می توانست در هفته دو الی سه وعده برای خانواده خود گوشت خریداری کند و آبگوشت بخورند. آن مرد فرد متدینی بود و خمس مال خود را نیز می پرداخت. او پس از مدتی توانست با مبلغی که پس انداز می کرد، قطعه زمینی برای احداث حسینیه در خارج از محدوده آن زمان شهر در خارج از حصار شهر خریداری کند؛ در آن زمان دور شهرها حصار داشت. عده ای او را سرزنش کردند که چرا در خارج از محدوده شهر زمین خریداری کرده، اما او گفت من به اندازه توان خودم این کار را انجام داده ام. این حسینیه اکنون از حسینیه های بسیار مهم در کشور کویت است.

همگان می توانند اینگونه در راه خدمت به امام حسین علیه السلام فعالیت کنند. ساختن حسینیه، برپایی مجالس عزاداری، راه اندازی دسته جات، اطعام زائران و عزاداران و ارائه سایر خدمات به امام حسین علیه السلام در شهرهای اسلامی و غیراسلامی، و در یک کلام هرچیزی که باعث تقویت و تعظیم امام حسین علیه السلام شود، از شعائر ایشان است، ولو اینکه در گذشته نبوده و امروز به وجود آمده باشد، مانند روضه خوانی در دهه اول عاشورا که در زمان ائمه علیهم السلام نبوده، اما اکنون جزو شعائر امام حسین علیه السلام است.

اربعین حسینی

مسأله دارای اهمیت دیگر اربعین مقدس حسینی است که باید از هم اکنون در این زمینه فعالیت های لازم را انجام داد. این کارشکنی هایی که با توجیه همراه است و اسمش را قانون می گذارند، باید کنار گذاشته شود. آیا چیزی که مانع حضور زائران در کربلای معلی شود، قانون است؟ این کارها مصداق فرمایش حضرت امام صادق علیه السلام است که فرمودند: «اضر علی شیعتنا من جیش یزید علی الحسین علیه السلام». وای به حال دولت هایی که، چه در کشورهای اسلامی و چه در کشورهای غیراسلامی، دست به چنین اقداماتی می زنند. گناه اینان در دستگاه امام حسین علیه السلام، گناهی است که توبه هم سودی به حالش ندارد. امام حسین علیه السلام توبه حر را قبول کردند، اما می توانستند این کار را نکنند. این کار امام حسین علیه السلام یک استثنا بود که در همه حال و همه جا وجود ندارد، مگر اینکه خود اهل بیت علیهم السلام بپذیرند و استثنایی پیش آمد کند. مؤمنان سراسر دنیا با تشکیل گروه هایی چند نفره از اکنون پیگیری کنند و در صدد آن برآیند مشکلاتی را که بر سر راه زیارت اربعین حسینی برای مردم وجود دارد، اعم از مشکلات سیاسی، اقتصادی، قانونی و... برطرف کنند. نباید در این کار کوتاهی کرد و حتی اگر لازم است به سراغ وزرا، وکلا، نمایندگان و... بروند و افراد مختلف را در این زمینه واسطه قرار دهند تا به امید خدا این مشکلات یکی پس از دیگری رفع شوند و حتی یک نفر بر تعداد زائران امام حسین علیه السلام افزوده شود.

همانگونه که رسول خدا صلی الله علیه وآله در موارد مختلف ازجمله در داستان آن مرد نجار فرمودند او باعث سیاهی لشکر یزید شده، شما سعی کنید بر سیاهی لشکر امام حسین علیه السلام در اربعین حسینی بیفزایید. همانگونه که به قدر تعمیر چوب یک خیمه بر سیاهی لشکر یزید افزوده می شود، حتی اضافه شدن یک نفر در زیارت اربعین موضوعیت دارد و به حساب آمده، بر سیاهی لشکر امام حسین علیه السلام می افزاید. برای رسیدن به این منظور می توانید هواپیما اجاره کنید و به صورت رایگان در اختیار زائران بگذارید تا زائران را از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی رایگان به کربلا ببرد. می توانید برای این کار اتوبوس کرایه کنید. حتی می توانید یک نفر را به کربلا بفرستید، چه اینکه خودتان هزینه سفرش را بپردازید یا با دیگران صحبت کنید تا با حفظ عزت هزینه سفر او را بپردازند. حتی می توانید قرض کنید و کسی را به کربلا بفرستید. افزودن بر سیاهی لشکر دشمنان امام حسین علیه السلام می تواند با یک تیر یا یک خیمه باشد، همانگونه که آن فرد نجار با تعمیر چوب یک خیمه مرتکب این جرم و گناه شد و در نتیجه هم به آتش جهنم سپرده شد و هم حضرت از کار او با لفظ «اکثرت السواد» تعبیر کردند، با اینکه لغتاً این تعبیر بر آن کار صدق نمی کرد. این مسائل از استثنائاتی است که خدای متعال در دستگاه حضرت سیدالشهدا علیه السلام قرار داده است. پس باید سعی کنیم تا مبادا نسبت به امام حسین علیه السلام دچار خذلان شویم. اگر کاری از دستمان بر نمی آید، می توانیم به دیگران در این مسیر کمک کنیم، مانند آن مرد متدین که با واسطه شدن به آن کارمند یاری رساند.

امیدوارم خدای عزوجل این خدمات را از همگان قبول فرماید و همگان را بیش از پیش در این مسیر موفق بدارد و در این دو ماه محرم و صفر عزاداری ها روز به روز پرشورتر، گرم تر، و پررونق تر اقامه شود. و امید آن دارم که کربلای معلی به جای بیست میلیون، شاهد سی میلیون و چهل میلیون و صد میلیون و حتی دویست میلیون زائر در اربعین حسینی باشد. چرا چنین چیزی را دور از دسترس بدانیم؟ مریدان امام حسین علیه السلام در سراسر دنیا به وفور وجود دارد. اگر عده ای امام حسین علیه السلام را یاری رسانند و نسبت به ایشان خذلان نکنند، می توانیم من حیث المجموع به جای بیست میلیون زائر، شاهد حضور سی یا چهل یا پنجاه یا صد و حتی دویست میلیون زائر در اربعین مقدس حسینی باشیم.

آرزو می کنم خدای متعال این خدمات را از همه قبول بفرماید و به همگان توفیق خدمت بیش از پیش در دستگاه امام حسین علیه السلام را مرحمت بدارد.

وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین

[1]. بحارالأنوار، ج۳۶، ص۳۳۱.

[2]. وسایل الشیعه، ج۸، ص۲۰.

[3]. كامل الزيارات، ج۱، ص۱۱۶.

[4]. اقبال الاعمال، ص544.

[5]. الوافی، ج12، ص609.

[6]. الوسائل ط جديدة، ج27، ح33201.

[7]. النساء:83.

[8]. كامل الزيارات، ص67، ح3؛ مستدرك الوسائل، ج3، ص327.

[9]. كامل الزيارات، ص۱۳۱، ح۱۴۹.

[10]. الاحتجاج، ج2، ص512، ح337.