LOGIN
بیانات
shirazi.ir
مشروح بیانات ارزشمند حضرت آیت الله العظمی شیرازی در اجتماع عظیم مبلغان در آستانه ماه محرم الحرام 1438
کد 4437
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 11 مهر 1395 - 30 ذوالحجّة الحرام 1437
 
طبق معمول همه ساله، شامگاه روز چهارشنبه 26 ماه ذی الحجه 1437ق (1395/7/7) و در آستانه ی ماه محرم، دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی میزبان جمعیت بزرگ مبلغان بود که برای بهره گرفتن از رهنمودهای معظم له در بیت ایشان گرد آمده بودند.

در این دیدار گرم و صمیمی، مرجع عالیقدر رهنمودهایی بایسته و شایسته بیان داشتند که به شرح زیر است:
 
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
 
هدف از قیام

امام حسین علیه السلام در مقام تبیین هدف خود از قیام، در خطبه ی معروفشان فرمودند: «أرید أن آمر بالمعروف، وأنهی عن المنکر، وأسیر بسیرة جدی وأبی علی بن ابی طالب علیهما السلام؛(1) [قیام کردم] تا امر به معروف کنم و از منکر و بدی بازدارم و سیره ی جدم و پدرم علی بن ابی طالب علیهما السلام را در پیش گیرم».

در آستانه ی دو ماه محرم و صفر، ماه های عزا و سوگواری و شعائر مقدس امام حسین علیه السلام قرار داریم. در این ماه ها دو چیز اهمیتِ بیشتری دارد، هرچند در طول عمر، پایبندی به این دو مورد بر همگان لازم و بایسته است؛ مطلب نخست تبلیغ اسلام است، یعنی باید آموزه ها و بایدها و نبایدهای اسلام به همگان برسد و حجت بر همگان تمام شود؛ دیگری اقامه ی تمامِ گونه های شعائر مقدس امام حسین علیه السلام در جای جای این خاکدان است.

فراموش نکنیم که در این زمینه وظیفه و مأموریت و مسئولیت داریم، چراکه رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله فرموده اند: «کلکم راع وکلکم مسئول عن رعیته؛(2) همگی تان سرپرستانید و همگی نسبت به زیردستان خود مسئولید».

چنان که بیان شد هدف از تبلیغ، اتمام حجت بر همگان است. و هیچ اجباری در پذیرفتن آن از سوی مردم نیست، چراکه قرآن کریم می فرماید: «فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ؛(3) هر کس می خواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود) و هر کس می خواهد کافر گردد».

ویژگی این دو ماه در این است که در تبلیغ اسلام باید جدی تر بود و بر این امر تأکید بیشتری هست. البته اسلام واقعی باید تبلیغ شود، نه صورت ظاهری آن و به این امر باید توجه خاص شود و بدانیم که حضرات معصومین علیهم السلام به ویژه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله مکرراً هشدار داده و فرموده اند: «لا یبقی من الإسلام إلاّ اسمه؛(4) از اسلام تنها نام [و ظاهر] آن بر جای خواهد ماند».

پرسشی ممکن است مطرح شود و آن این است که ظاهری شدن اسلام و تهی شدن از محتوایی که خدای متعال و حضرات معصومین برای آن لحاظ داشته اند، بعد شهادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله است؟! یا بعد از به شهادت رسیدن امیرمؤمنان علیه السلام؟! یا در امروز و روزگار ما صورت گرفته است؟!

ملاک های اسلام واقعی و اصیل

بی تردید، گفتار، کردار و تقریر چهارده معصوم علیهم السلام ملاک اسلام است و از آن حضرات دو تن، یعنی رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام حکومت کردند و اسلام واقعی و پیراسته از هر آلایه ای را به رخ جهانیان کشیده و آن را به همگان نشان دادند و در تاریخ نیز ثبت شده است.

مبلغان، باید این اسلام را تبلیغ کنند و به همگان برسانند. همگان باید بدانند که اسلام برای سراسر جهان است، چنان که قرآن کریم خطاب های مکرری چون: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ؛ ای مردم» دارد و هم خدای متعال به رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمان می دهد: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا؛(5) بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم».

با این توصیف، چرا جمعیت جهان که هفت میلیارد یا بیشتر هستند، تمامشان مسلمان نیستند، دلیل آن و مشکل کار چیست؟

پاسخ روشن است، زیرا حدود پنج میلیارد انسان در جهان، اسلام را نشناخته اند و تنها در کشورهای اسلامی نامی از اسلام هست و این، به دلیل نبودنِ تبلیغ و نرسیدن ماهیت ناب اسلام محمدی و اسلام علوی به آنان است و اگر نامی و نشانی از اسلام شنیده یا دیده باشند در حدی نبوده که آنها را به باور و یقین برساند. آنچه نباید مورد غفلت قرار گیرد این است که اسلام باید به گوش دنیا رسانده شود و به گونه ای باشد که مردم آن را باور کنند و آن گاه آزادند که بپذیرند و ایمان آورند یا ـ خدای ناکرده ـ نپذیرند و کفر ورزند.

فراهم بودن امکانات تبلیغ

در روزگارانی فعالیت در این زمینه چندان ممکن نبود، ولی امروز وضعیت تغییر کرده است و چنین امکانی فراهم است و البته زحمت دارد و همت بیشتری می طلبد. امروز بیش از دویست کشور بزرگ و کوچک وجود دارد که دست کم در 150 کشور آزادی نسبی برای تبلیغ اسلام وجود دارد، مانند: ایران، عراق و جز آن. مسلم این است که تبلیغ اسلام در و از این کشورها برای سایر سرزمین ها ممکن است و مردم نیز می شنوند و این کار با سخنرانی و فعالیت های تبلیغیِ انفرادی، از رهگذر شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، به وسیله ی رسانه های شنیداری و دیداری و نوشتاری امکان پذیر است. در این بخش کار شده است، اما اندک و ضعیف بوده است. آری، کسانی در این راه تلاش می کنند و زحمت می کشند که خدایشان پاداش دهد، ولی این اندازه با فرمان الهی «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا» سازگاری و تناسب ندارد و هرکسی باید در حدّ توان خود به چنین فرمانی که مخاطب اول آن رسول الله صلی الله علیه وآله بود و سپس سایر مسلمانان جامه ی عمل بپوشاند.

در این میانه دو دسته مسئولیتی سنگین دارند، یکی طبقه ی علما و دیگری فرمانروایان هستند، چراکه علما کم و بیش اسلام را شناخته و با آن آشنا هستند و مردم آنان را به عنوان الگو و راهنمایان خویش پذیرفته و ایشان را قبول دارند.

دسته ی دوم فرمانروایان هستند که قدرت و حاکمیت و ثروت را در دست دارند.

یادآوری این نکته لازم است که امروز در جهان بیش از 200 کشور کوچک و بزرگ داریم که در حدود 150 کشور از آن نسبتاً آزادی هایی برای تبلیغ وجود دارد، اما با این حال در این امر کوتاهی شده است و اسلام اصیل به صورت کافی که مناسبت ندای «یا ایها الناس» خدای متعال باشد، صورت نمی گیرد. با این حساب که تعداد کشورهای دنیا را 200 کشور و تعداد کشورهای اسلامی را نیز 30 کشور در نظر بگیریم و این 30 کشور حداقل یک نمایندگی در کشورهای دنیا داشته باشند، تعداد نمایندگی های به نام اسلام 6 هزار نمایندگی می شود که هر کدام از اینها نیز چندین کارمند در خود دارند که اگر در هر نمایندگی 10 نفر کارمند داشته باشد، به این معناست که 60 هزار نفر فرهیخته در سراسر جهان با عنوان نماینده ی کشور اسلامی صاحب قدرت، ثروت، امکانات و ... هستند. با این حساب چرا پیشرفت اسلام کند است و شتاب نمی گیرد. مشکل کجاست و چه کسی یا کسانی مسئول هستند. وای بر ما اگر در روز قیامت از مصادیق این آیه ی کریمه باشیم که می فرماید: «وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ؛(6) و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر می شود که هرگز گمان نمی کردند».

مبادا به گونه ای عمل کنیم که در روز قیامت دریابیم در این دنیا به وظیفه ی خود عمل نکرده ایم. باید از چنین وضعیتی و این که به طور شایسته و بایسته در دنیا تبلیغ اسلام نمی شود به خدای متعال پناه برد. توجه داشته باشیم که در چهارچوب و قالب اسلام رسول خدا صلی الله علیه وآله و اسلام امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام مطالب تازه و زیبا داریم.

اسلام علوی یا؟

در منابع تاریخی و روایی از جمله کتاب شریف بحارالانوار آمده است که: روزی جناب ابوذر نزد یکی از حاکمانی که بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله خلافت امیرمؤمنان علیه السلام را غصب کرده بودند رفت و دید تنها از یک کشور آفریقایی پانصد هزار دینار و به نقلی بیشتر برای او خراج آوردند.

ابوذر با دیدن آن همه پول، معترضانه به او گفت: با این اموال می خواهی چه بکنی؟

پاسخ داد: منتظرم باز هم برایم چنین اموالی بیاورند تا به خواسته ها و تمایلات خود برسم.

ابوذر گفت: حتماً به یاد داری روزی با یکدیگر خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رسیدیم و ایشان را گرفته و اندوهگین دیدیم و بدون آن که با حضرتش سخن بگوییم آن جا را ترک کردیم و روز بعد که به دیدار ایشان رفتیم ایشان را گشاده رو یافتیم. به ایشان عرض کردیم که غم و بلا از وجودتان دور باشد. دیروز که این جا آمدیم شما را غمگین و ناراحت دیدیم، لذا محضرتان را ترک کردیم که مزاحمتی ایجاد نکرده باشیم. آن گرفتگی به چه جهت و علت بود؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پاسخ دادند: دو درهم نزد من مانده بود و کسی را نمی یافتم که آن را به او بدهم و امروز موردش پیدا شد و آن دو درهم را به او دادم».

ارائه ی چهره ای چنین درخشان و نورانی از اسلام محمدی و اسلام علوی به جهانیان، مسلماً و حتماً آنان را شیفته و مجذوب اسلام خواهد کرد. در دوران حکومت آن دو بزرگوار، یک فرد بی خانه وجود نداشت و دختر یا پسری به دلیل بی نوایی و مستمندی مجرد نمی ماند و تنها مسافران بودند که در کاروانسراها یا خانه و اتاق های اجاره ای چند روزی را سپری می کردند و این وضعیت از آن جهت بود که دارایی بیت المال در محل خودش هزینه می شد و به مصرف نیازمندانِ واقعی می رسید و در آن ماجرا که تنها دو درهم روی دست رسول خدا صلی الله علیه وآله مانده بود، ایشان غمگین و اندوهگین شده بودند.

آن بزرگوار که علت آفرینش و مخاطب «لولاک لما خلقت الأفلاک؛(7) اگر به جهت [آفریدن] تو نبود، افلاک [و هستی] را نمی آفریدم» و «ما خلقت سماء مبنیة ولا أرضاً مدحیه؛(8) نه آسمانی بر افراشته می آفریدم و نه زمینی گسترانده شده به وجود می آوردم» بود برای ماندن دو درهم و نیافتن مستحق آن چنان غمگین و اندوه زده بودند. این مطلب را باید به جهانیان رساند و از این رهگذر اسلام ناب و پیراسته از نادرستی ها و کژی ها را به رخ همه کشاند و به آنان فهماند که اسلام این است.

متأسفانه بسیاری به نام اسلام نادرستی در پیش می گیرند و از این که مایه ی بد جلوه دادن اسلام باشند باکی ندارند. به عنوان مثال در سال هایی نه چندان دور روزنامه ای در یکی از کشورهای اسلامی نوشت که رئیس جمهور آن کشور تا آن لحظه چهار هزار دروغ گفته است. پر واضح است که چنین مطلبی فوری در جهان منتشر می شود و جذابیت اسلام را خدشه دار می کند و غیر مسلمان با شنیدن یا خواندن این خبر برای مسلمان شدن دلیلی ندارد. در زمینه ی تبلیغ اسلام همگی مان و البته هرکس در حدّ توانش به عنوان واجب مطلق باید مقدمات وجود آن را فراهم کند و در این راه تن به خستگی ندهد و تسلیم مشکلات نشده، بلکه سختی ها و مشکلات را باید تحمل کند.

نگاهی به تاریخ

در تاریخ داستان ها و ماجراهایی فراوان نوشته اند، مثلاً آمده است که همه ساله سه میلیون دینار (سکه طلا) معادل ده تن طلای خالص به عنوان خراج و مالیات فقط از مصر برای معاویه می فرستادند و جهان اسلام در آن روز به گستردگی حدود چهل کشور امروزی بود که معاویه بر آنها فرمانروایی می کرد. در منابع تاریخ، حتی دوستداران و طرفداران معاویه نوشته اند که او یک سوم ده تن طلای ارسالی از مصر را برای خود برمی داشت.

کمی که عقب تر برگردیم حکومت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام را داریم که با همین درآمدها، چهره ای متفاوت دارد. در تاریخ آمده است که در کوفه میدانی بزرگ وجود داشت و مردم در آن تردد و خرید و فروش می کردند. امیرمؤمنان علیه السلام گاهی موجودی بیت المال را در آن جا تقسیم می کردند. راوی می گوید: «وارد رحبه (میدان شهر) شدم و علی بن ابی طالب را دیدم که ظرفی از میخک پیش روی خود به همراه هدایایی که از سایر شهرهای تحت حکومت ایشان رسیده بود پیش رو داشتند. از آن جا که میخک معطر است، دخترکان چند دانه ی آن را در رشته ی نخی درآورده به گردن می آویختند. یکی از وابستگان به امام علیه السلام به ایشان عرض کرد: چند دانه از این میخک ها به من بدهید برای دخترم ببرم و او از آنها گردن آویزی برای خود بسازد.

امیرمؤمنان درهمی از جیب خود درآورد و به او دادند، سپس فرمودند: این درهم از آنِ من است و هرگاه از کار تقسیم این میخک ها فارغ شدم و چیزی از آن زیاد آمد، پس از آن که مازاد را به طور مساوی تقسیم کردم، سهم خود را می دهم تا دخترت از آن گردنبد درست کند».

این، شیوه ی حکومت داری رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام است و با افتخار و سربلندی می توانیم بر جهانیان افتخار کرده، بگوییم که حضرتش از محل درآمد بیت المال ابتدا نیازهای عمومی و شخصی مسلمانان، مانند: ازدواج، تهیه ی مسکن، درمان بیماری و جز آن را تأمین می کرد و اگر چیزی زیاد می آمد که هر سال چندین بار چنین اتفاق می افتاد و آن مازاد را عطاء می خواندند؛ در این صورت، امیرمؤمنان علیه السلام که خدا و پیامبرش او را خلیفه ی بر حق پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خوانده بودند، آن را تقسیم می کردند و خود سهمی معادل سهم قنبر بر می داشتند. طلحه و زبیر از این شیوه ی تقسیم امام علیه السلام ناراحت شدند و از این که در عطاء آنان را با افراد عادی مساوی می داشتند گلایه کردند.

امیرمؤمنان علیه السلام به آنان فرمودند: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله از مازاد تقسیم بیت المال به شما چه مقدار می دادند؟

پاسخ دادند: مساوی می دادند.

گفتند: افراد قبل از شما ما را گرامی می داشتند (فراوان عطا می دادند).

امام فرمودند: من دنباله رو پیامبر اسلام هستم نه پیرو آنان».

این مطالب و حقایق به جهانیان و حتی به تمام مسلمانان نرسیده است و مسئولیت رساندن و ابلاغ آن به مردم بر عهده ی علما و فرمانروایان است و مسئولیت علما در این معنا سنگین تر است و اگر آزادی داشته باشند موفق تر خواهند بود.

اهمیت و اثرگذاری علما

فراموش نشود که آزاد بودن علما در فعالیت های مرتبط با هویت روحانیت، موفقیت بهتر و بیشتری را برای آنان رقم می زند. به عنوان مثال در مقطع زمانیِ شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه آزادیِ نسبی در عراق وجود داشت. با توجه به این که آمار شیعیان در بغداد آن روز به ده درصد هم نمی رسید، اما به گواهی تاریخ، شیخ مفید در بغداد (کاظمین) نماز عید غدیر می خواند و هزاران نفر که بسیاری از آنان هم شیعه نبودند به او اقتدا می کردند.

از این رو، اگر عالم متقی و خداترسی آزادی عمل داشته باشد زمینه ی موفقیت او نیز فراهم است، در مقابل اگر آزادی عمل وجود نداشته باشد از امام معصوم هم کاری بر نمی آید.

در روایت آمده است که منصور دوانیقی امام صادق علیه السلام را به حیره (قصبه ای در اطراف نجف اشرف که امروزه نیز به صورت دهکده مانده است) تبعید کرد. راوی می گوید: «به عزم دیدار ایشان به حیره رفتم و به حضور ایشان رسیدم. ایشان مشغول نماز بودند. پس از نماز سلام دادم و به ایشان عرض کردم: شما در این جا هستید در حالی که دنیا نیازمند دانش شماست!

ایشان فرمودند: چه باید بکنم.

این پاسخ امام بدین معنا بود که در محاصره هستم و آزادی عمل ندارم لذا کاری از من بر نمی آید.

به هر حال، معنای لفظ علما به مراجع تقلید، مدرسان درس خارج و عناصر حوزه ی علمیه منحصر نیست، بلکه هرکس که نسبت به اسلام شناخت داشته باشد در همان حدّ و در همان زمینه عالم است و به همان اندازه مسئولیت و وظیفه دارد.

نکته ای درد آور از تاریخ

در تاریخ آمده است: هارون الرشید عباسی بعد از آن که حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام را زندانی کرد، جلودی نامی را به خانه ی آن حضرت فرستاد تا دختران رسول خدا صلی الله علیه وآله که در خانه ی آن حضرت بودند را غارت کند و دارایی شان را ببرد. امام رضا علیه السلام از او خواستند که وارد خانه نشود و خود تمام آنچه را که دارند برای او خواهد آورد و گماشته ی هارون نپذیرفت و به بهانه ی این که هارون از او خواسته است اصرار داشت وارد خانه شده و خود مأموریتش را انجام دهد، ولی امام رضا علیه السلام او را راضی کرد که خود اموال زنان خانه را برای او بیاورد. در نتیجه تنها یک پیراهن برای هریک از زنان خانه ماند و آنان فقط یک چادر داشتند. بدین ترتیب جز یک نفر هیچ یک از آنان پوشش کامل برای خواندن نماز در اول وقت نداشت و مجبور بودند به نوبت نماز بخوانند.

بر اساس همین تاریخ هارون با زبیده ازدواج کرده و بیش از پانزده تن طلای ناب هزینه ی این ازدواج کرد.

سرِ دراز این رشته

غارتگری هایی که در برخی کشورهای اسلامی به چشم می خورد و جنایات حساب شده ای که رخ می دهد تماماً از همان جا و همان حکومت هایی ریشه می گیرد که به ناحق داعیه ی مسلمانی داشته اند؛ رفتار و کارهایی که با منش و روش رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان تفاوتی به گستردگی زمین تا آسمان دارد. دریغ و افسوس که امروز در بغداد خیابانی به نام «شارع الرشید؛ خیابان رشید» وجود دارد؛ هموکه در رفتار و گفتارش هیچ شباهتی با سیره ی پاک پیامبر صلی الله علیه وآله و امام علی علیه السلام نداشت.

آنان نسبت به حق الناس آن قدر ریزبین بودند که چند دانه میخک امام علیه السلام را به واکنش وا می داشت و دو درهم حق ضعیفان پیامبر صلی الله علیه وآله را غمگین می ساخت، اما هارون و امثال او آن سان سخاوتمندانه بیت المال مسلمانان را خرج هوس های خود می کردند.

دردمندانه کسانی که پیروان منش هارون و عموماً بنی عباس بوده و هستند دوران هارون را «العصر الذهبی؛ عصر طلایی» خوانده اند. در تاریخ نوشته اند که متوکل عباسی چندین کاخ ساخت که با برآورد ما پانصد تن طلا صرف ساخت آن ها کرد. در ظلم و جنایت و دشمنی با خاندان رسالت نیز کوتاهی نکرد و به دستور او چند اتاق خشت و گلی که گرداگرد قبر مطهر امام حسین علیه السلام ساخته شده بود را ویران کردند و زائران امام حسین علیه السلام را زندانی و شکنجه می کرد و حتی می کشت.

امروزه مسلمانان نباید در رساندن این مطالب به جهانیان کوتاهی کنند در غیر این صورت هیچ عذری از آنان پذیرفته نیست. دنیا باید از سیره و شیوه ی زندگی رسول خدا صلی الله علیه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام رئیسان حکومت اسلامی آگاه شوند. بیان این مطالب برای جهانیان، حق را از باطل برای آنان باز می شناساند و ماه های محرم و صفر بهترین و مناسب ترین فرصت برای ایفای این مسئولیت است.

در منابع گوناگون و نیز در بحارالانوار آمده است که امیرمؤمنان علیه السلام در سال فقط یک روز یک تکه گوشت می خوردند، آن هم روز عید قربان بود. این در حالی بود که بر اساس روایت سزاوار نیست که چهل روز بگذرد و انسان گوشت نخورد، اما امام بنا به مسئولیتی که بر عهده داشتند چنین رفتاری نکرده است تا با فرودستان همدردی کرده باشند. آن امام بزرگ در جایی فرموده اند: خدای متعال از والیان و حاکمان عادل پیمان گرفته است که اوضاع شان از ضعیف ترین افراد تحت حکومتشان بهتر نباشد» و در جایی دیگر فرمودند که: اوضاع حاکمان باید از افراد ضعیف تحت حاکمیت شان پایین تر باشد.

روزی اصحاب امام صادق علیه السلام به ایشان عرض کردند: اگر شما رئیس حکومت می شدید ما هم بهره مند می شدیم.

امام فرمودند: حال که چنین نیست و من مسئولیتی ندارم و در نتیجه دستانم بسته است، اما اگر رئیس حکومت می بودم همانند جدم علی بن ابی طالب علیهما السلام خوراک ناگوار می خوردم و جامه ی درشت بر تن می کردم.

یادآوری یک پیام

امام حسین علیه السلام هنگامی که عازم عراق بودند، در خطبه ی خود فرمودند: «أرید أن آمر بالمعروف، وأنهی عن المنکر، وأسیر بسیرة جدی وأبی علی بن أبی طالب؛(9) می خواهم امر به معروف کنم، از بدی بازدارم و سیره ی جدم و پدرم علی بن ابی طالب را در پیش گیرم»؛ دشمنان مانع تحقق یافتن این هدف شدند و حضرتش را کشتند و متأسفانه معتقدانِ به حضرتش و پیروان ایشان غالباً کنار کشیدند و هیچ کمکی نکردند. این مسئولیت پایان نیافته، بلکه بر دوش ما مسلمانان نهاده شده است، بنابراین وظیفه داریم که در حدّ توان، مقدمات وجود را فراهم کنیم.

ترویج شعائر مقدس حسینی

مطلب دوم درباره ی ماه محرم و صفر است و این که باید در موسم عزا و مصیبت بهره جست و در راه تحقق اهداف اهل بیت علیهم السلام به ویژه اهداف والای امام حسین علیه السلام کوشید، خدای متعال قضیه ی امام حسین علیه السلام را اینگونه و پایا و پویا خواسته است و ائمه ی معصومین علیهم السلام نیز به بزرگداشتن شعائر مقدس حسینی تشویق کرده اند، لذا این مسأله باید گرم تر و پر رنگ تر جریان داشته باشد و اگر در جاهایی از این جهان بر این مسأله فشار وارد می کنند، اما در جاهای بسیاری این گونه نیست. در جاهایی که اندکی فشار و محدودیت وجود دارد باید تحمل کرد و توجه داشت که این امر از ویژگی های قضیه ی امام حسین علیه السلام است.

از جمله ی این ویژگی ها مطالبی است که در کتاب شریف و گرانسنگ کامل الزیارات آمده است. علامه امینی رضوان الله تعالی علیه 80 ـ 90 سال قبل بر این کتاب حاشیه زدند و با چاپ سنگی آن را به چاپ رساندند. ایشان حاشیه های مختصری بر این کتاب زده اند و مفصل ترین حاشیه ی ایشان این است که ائمه اطهار علیهم السلام تا حدّ کشته شدن در راه شعائر مقدس امام حسین علیه السلام اجازه داده اند، اما در مسأله ی حج نظری متفاوت داشته، بر آنند که برای رفتن به حج، امنیت راه و سفر شرط است و اگر محدودیت و مشکلی پیش روی حاجی باشد، با میلیاردر بودن هم استطاعت حاصل نمی شود و اگر در شرایط نا امن انسان به مکه برود و با هیچ مشکلی رو به رو نشود ـ به فرموده ی فقها ـ حجش باطل است، اما در سفر کربلا دست و پای زائران را قطع می کردند و آنان را می کشتند، ولی امامان معصوم رفتن به این سفر را تشویق می کردند.

در جلد 44 بحارالانوار مطلبی خواندنی وجود دارد که به جاست کسانی که آن را ندیده یا نشنیده اند، بخوانند. مطلب از این قرار است که پس از به شهادت رسیدن امام حسن مجتبی علیه السلام، امام حسین علیه السلام نامه ای خطاب به معاویه نوشتند که در آن آمده است: «شما کسانی هستید که دست و پای مسلمانان را قطع کرده، به چشمان آنان میل گداخته کشیده، آن ها را کور می کنید و مردم را به دار می کشید و آن قدر در آن حالت نگاه می دارید تا از گرسنگی و تشنگی بمیرند». با آن مقاومت در برابر معاویه ها به فرموده ی روایات، و بنابر عمل حضرات معصومین علیهم السلام باید روز به روز شعائر مقدس حسینی پر رنگ تر و گسترده تر شود.

یکی از اصحاب مورد اعتماد امام صادق علیه السلام می گوید که به آن حضرت عرض کردم: برای رفتن به زیارت امام حسین علیه السلام از سه نفر می ترسم یکی از آن سلطان است که خود را خلیفه می خواند. این ماجرا به روزگار بنی امیه یا بنی عباس بر می گردد و البته هردو از یک قماش بودند. روشن باشد که هر حاکمی سر کار می آمد و به قدرت می رسید با امام حسین علیه السلام و شعائر مقدس او ضدیّت و دشمنی می کرد. مثلاً در ایران رضا خان پهلوی در پنج سال آخر عمر حکومتش چنان برخوردِ دشمنانه و خصمانه با مراسم سوگواری و مجالس عزای امام حسین علیه السلام داشت که در یک شبانه روز عاشورا حتی یک مجلس دو سه نفره علنی برگزار نمی شد. در عراق از روزگار پادشاهان تا روزگار بعثی ها را تجربه کردم. محرم و صفر که سر می رسید مردم شور حسینی پیدا می کردند و حکومتیان دستخوش هیجان و خروش ضد حسینی می شدند و مردم را به بند می کشیدند و شکنجه می کرده و دارایی ها را به غارت می بردند و کارمند را به بهانه هایی اخراج می کردند.

این حوادث و رخدادها را باید به همت جوانان مسلمان و غیور، به ویژه جوانان ایرانی جمع کنند که در آن صورت یک دایرة المعارف بزرگ بیست جلدی خواهد شد. چنین کاری چندان مشکل نیست، چراکه با پرسیدن از سالخوردگان می توانند این هدف را عملی کنند. آنچه قابل توجه است این که در دوره ی پنج ساله ی آخر پهلوی اول چه خون هایی که ریخته شد و ده ها هزار انسان شکنجه شدند و میلیون ها دارایی مردم مصادره شد. به عنوان مثال اگر به خانه ای شک می کردند که در آن مجلس عزای حضرت سیدالشهدا علیه السلام برقرار شده است، حمله کرده، افراد موجود در خانه، مانند: منبری، صاحب خانه و مستمعین را می بردند و برای هریک مجازاتی مشخص داشته و آن را درباره اش اجرا می کردند و البته حبس و شکنجه جدای از این مجازات بود.

جاودانگی الهی

بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و از زمان یزید لعنت الله علیه تا به امروز در جای جای دنیا با این جریان برخورد می شود. به راستی چرا و از چه می ترسند؟ از این که انسان بی تابی و جَزَع کند یا خود را در مصیبت آن حضرت بزند؟ بی تابی و جزع در از دست دادنِ عزیزان بد و مکروه است، اما برای امام حسین علیه السلام پسندیده خوانده شده و استثنا گردیده است. شکوه و ماندگاری در قالب سوگواری بر امام حسین علیه السلام را خدا اراده فرموده است و جبرائیل را فرمان داد تا بر حضرت آدم فرود آید و جبرائیل به دستور الهی عمل کرده، نام رسول خدا، امیرمؤمنان، حضرت فاطمه و امام حسن مجتبی علیهم السلام را یاد می کند، اما برای آنان مرثیه نمی خواند، ولی وقتی از امام حسین علیه السلام یاد می کند برایش مرثیه می خواند.

این ویژگی را خدای متعال برای آن حضرت خواسته است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره ی جاودانگی خداخواسته برای امام حسین علیه السلام فرموده اند: «ولیجتهدن أئمة الکفر وأشیاع الضلاله فی محوه وتطمیسه، فلا یزداد اثره إلا ظهورا، وأمره إلا علوا؛(10) هرچند پیشوایان کفر و رهروان گمراهی در محو آن می کوشند، اما نتیجه آن جز این نیست که پرتوافشانی و برتری امر او، فزونی خواهد گرفت».

بیست و اندی سال قبل رژیم بعثی در عراق با هواپیماهای جنگی به زائران امام حسین علیه السلام که پیاده عازم زیارت آن حضرت بودند حمله کرد و کشتاری وحشتناک به راه انداخت و نتیجه این شد که امروزه جمعیتی حدود سی میلیون در مراسم اربعین حسینی راهی کربلا می شوند. این همان فرموده ی رسول اکرم صلی الله علیه وآله و اراده ی تکوینی خدای متعال درباره ی امام حسین علیه السلام و قضیه ی اوست.

این قضیه باید جهانی و گسترده تر شود و از آزادی های موجود در بیش از 150 کشور جهان برای تحقق این هدف استفاده شود. از این رو بایسته است که اگر در جایی حسینیه ی مورد نیاز شیعیان و پیروان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام نیاز است برای ساختن آن همت و مشکلات موجود را تحمل کنند. فراموش نشود که برای ماندگاری این حرکت و قضیه، شیعیان کشته ها داده اند و در زندان ها و دخمه های زیرزمینی که در تاریخ و حتی در رژیم بعثی ها مانند آن وجود نداشته ـ در بند کشیده می شدند و شکنجه می دیدند.

در یک زمانی در دوره ی متوکل وضعیت به گونه ای بود که امکان بردن بازداشتی ها به مرکز وجود نداشت، لذا در کنار قبر مطهر امام حسین علیه السلام اتاقک هایی ساخته بودند برای زندانی کردن زائران. با تمام این وصف ها، اما یک مورد هم نمی توان یافت که ائمه ی اطهار علیهم السلام از رفتن به زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام نهی کرده باشند. در زمان متوکل امام هادی علیه السلام بودند، ولی از ایشان حتی یک مورد نهی از زیارت صادر نشده است.

امام حسین علیه السلام سنگ محک

دو چیز مرتبط با قضیه ی امام حسین علیه السلام همیشه و از دیرباز تا به امروز بوده و هست که باید خود را با آن بیازماییم.

یک: آمده است که: «إن لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبداً؛(11) شهادت امام حسین علیه السلام سوز و گدازی در دل های مؤمنان بر جای نهاده که هیچ گاه به سردی نمی گراید».

خود را با این محک بیازماییم و ببینیم اگر چنین داغی در دل داریم و برای حفظ آن می کوشیم ـ إن شاء الله ـ از مؤمنان خواهیم بود.

در مقابل حاکمان ستمکار هماره می کوشیده اند قضیه ی امام حسین علیه السلام را بکوبند، از بین ببرند و از جایگاهش بکاهند که گاهی هم موفق می شدند، چنان که پهلوی اول در ایران اسلامی به مدت پنج سال پرچم مخالفت و دشمنی با این دستگاه را برافراشت، تا جایی که حتی یک مجلسِ علنی به چشم نمی خورد. در زمان بنی امیه و بنی عباس نیز همین شرایط حاکم بود و هارون الرشید از جمله کسانی بود که زائران امام حسین علیه السلام را زندانی می کرد و می کشت. چنان که در تاریخ ثبت شده و مشهور است هارون در بغداد، مأمون در سرخس و متوکل در سامرا «برکة السباع؛ گودال و برکه ی درندگان» داشتند که ده ها و به نقلی تا چهل حیوان درنده در آن نگاهداری می کردند و هرگاه هارون بر کسی خشم می گرفت فرمان می داد تا او را زنده زنده در برکه ی درندگان بیندازند.

پیراستن اسلام وظیفه ی کیست؟

متأسفانه تاریخ اسلام با نام هارون، مأمون، متوکل، منصور و جز آنان همراه شده است. این انحراف تاریخی را چه کسی باید برطرف کند و چه کسی باید به یاری علی بن ابی طالب علیهما السلام بشتابد؟ به یاد داشته باشیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله درباره ی حامیان علی علیه السلام دعا کرده و فرموده اند: «اللهم انصر من نصره؛(12) بار خدایا، آن کس که او (علی) را یاری کند، یاری اش فرما».

همگی ما و شما باید با قلم، بیان، مال و موضعگیری، اسلام محمدی و اسلام علوی را حمایت و یاری کنیم.

یکی از کسانی که در اربعین گذشته در کربلا بود می گفت: کسانی از خانه ی خود تا کربلا پیاده و سوار بر اتوبوس، پابرهنه حرکت کردند. واقعاً همت این افراد درخور ستایش است. البته کسانی پیدا می شوند که از سر بی اطلاعی و نادانی یا مغرضانه به ادعای این که امامان معصوم علیهم السلام به پیاده روی با پای برهنه امر نکرده اند، بر زائران پیاده ی با پای برهنه خرده و ایراد می گیرند، غافل از این که آن بزرگواران به چنین کاری امر کرده اند و در کامل الزیارات به آن تصریح شده است.(13)

حالا اگر کسی این روایت را ندیده یا نمی داند حرف دیگری است. وانگهی اگر امامان علیهم السلام بدین کار امر نکرده اند خود فرموده اند: «علینا القاء الاصول، وعلیکم التفریع؛(14) بر ماست که اصول را بیان کنیم و شما باید از آن برداشت مطلب کنید».

آن پاکان عمومات جزع بر امام حسین علیه السلام و جز آن را گفته اند که تمام شعائر مقدس آن حضرت را دربر می گیرد. یکی از فقهای بزرگ ـ که خدایش رحمت کند ـ در نوشته ای از آثار خود آورده اند که «تمام شعائر مقدس امام حسین علیه السلام از مصادیق جزع است».

بنابر مشهور فقها و نه اجماع آنان، کسی حق ندارد در راه شعائر امام حسین علیه السلام خود را بکشد، اما اگر کاری کند که به کشته شدنش بینجامد، بنا به نقل علامه امینی در حاشیه کامل الزیارات «جماعتی از فقها و محققان فرموده اند که تا حدّ کشته شدن اشکال ندارد» ولی این فتوای مشهور فقها نیست، اما ائمه علیهم السلام از این کار منع نمی کردند. در روزگاری که در عراق بودیم و پس از آن مردمِ زیادی از زائران امام حسین علیه السلام را کشتند، اما یک مرجع تقلید هم زیارت امام حسین علیه السلام را به این دلیل که مردم در این مسیر کشته می شوند، حرام نکرد. پر واضح است که وقتی امامان معصوم علیهم السلام به زیارت امام حسین علیه السلام تشویق می کردند، مراجع تقلید نیز از آنان پیروی می کنند.

ماهیت تبلیغ

وظیفه مبلغ آن است که اسلام اصیل محمدی و علوی را به جامعه ی در دسترس برساند، نه اسلامی که فراهم آمده ی الف سین لام الف و میم باشد؛ اسلامی که پرتو گرفته از معاویه ی زراندوز باشد که بیش از سه تُن طلای بیت المال مسلمانان را از خراج یک کشور برای خود بر می دارد یا اسلام هارون الرشید که به او اجازه می دهد پانزده تُن طلای خالص هزینه ی ازدواج خود کند یا متوکل که پانصد تن طلای مسلمانان را برای خود بردارد. برداشت من این است که آنچه این حاکمان از آن نام برده و مروج آن بوده اند نه اسلام است، نه کفر، چراکه در کشورهای کفر هم این گونه نیست و با مُردن حاکم یکی از این کشورها یا عزل او چنین ثروت نجومی از او برجای نمی ماند.

در مطبوعات خوانده ایم که در یکی از کشورهای اسلامی یک وزیر مُرد و چنان ثروتی از خود بر جای گذاشت که نقدینگی اش یک استادیوم فوتبال را پر می کرد. بحران مسکن یکی از مشکلات عمده ی جهان اسلام شده است تا حدی که میلیون ها دختر و پسر توان ازدواج ندارند. به راستی این پدیده، نتیجه ی بی پولی است؟! خیر، به سبب زیاده خواهی و غارتگری حاکمان است. در زمان بنی امیه و بنی عباس نیز همین وضعیت وجود داشت.

بنابراین، در تبلیغ و آگاهی بخشیدن به مردم کوتاهی نشود، تا مبادا با «وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ؛(15) و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر می شود که هرگز گمان نمی کردند» روبرو شویم و آن گاه کاری از ما ساخته نباشد.

اهتمام به شعائر مقدس امام حسین علیه السلام

مطلب دیگر شعائر مقدس حسینی است که نباید از آن غافل بود و مردم را باید به آن تشویق و ترغیب کرد تا پر رنگ تر و گسترده تر برگزار شود و در هر جایی که حسینیه یا امکان برگزاری مراسم مقدس حسینی وجود ندارد برای برپایی آن همت گماشت. این کار شدنی است و بزرگ ترین دلیل بر این امر، جریان اربعین حسینی در عراق است. مردم آن از جمله هزاران انسان با درآمد کم و تا حدی نیازمند از بوته ی امتحان به نیکی برآمدند و خوش درخشیدند، چراکه در راه امام حسین علیه السلام و احیای شعائر مقدس آن بزرگ، خانه و کاشانه و ماشین خود را که منبع درآمد و کسب روزی شان بود فروخته اند هزینه ی زائران امام حسین علیه السلام کرده اند. یک زائر امام حسین علیه السلام در این موسم که وارد عراق می شود به تأمین آب و غذا و مکان برای استراحت نیاز ندارد و تا روز اربعین میهمان این شیفتگان امام حسین علیه السلام است. نه دولتی مسلمان، نه تاجری و نه ثروتمندی این خدمات را به طور کامل بر عهده می گیرد. البته اندکی از تاجران در این امر سهیم هستند، ولی عمده ی هزینه ها بر عهده فقراست.

دو بایسته ی یادآوری

دو مطلب را به دنیا و حکومت های اسلامی و تاجران مسلمان دنیا یادآوری می کنم و آن این که امام حسین علیه السلام تنها برای شیعیان و مسلمانان نیست و فقط این ها مریدان او نیستند. به مریدان امام حسین علیه السلام عرض می کنم که زائران اربعین امام حسین علیه السلام به دو چیز نیاز دارند که شما آن را تأمین کنید: وسیله ی نقلیه و مسکن در کربلا و اطراف آن؛ چراکه در این مناسبت بزرگ حسینی زائران آن حضرت به هزاران ساختمان چندین و چند طبقه نیاز دارند. این کار از فقرا بر نمی آید و اجرا و عملیاتی کردن چنین پروژه هایی فقط در توان ثروتمندان است.

روزی یک شخصی حدود پنجاه ساله به همراه فرزند حدود بیست ساله اش نزد من آمد. وضع خوبی نداشت و با حضور فرزندش چیزی از من نخواست. می گفت: سه سال طول کشید تا مبلغی پس انداز کنم برای ازدواج پسرم. با سقوط صدام و باز شدن راه، سیل مردمِ زائر به سوی کربلای معلی جاری شد. با پسرم صحبت کردم که اگر نظر به ازدواج دارد کار او را سامان بدهم و اگر موافق است پس اندازمان را خرج زائران کنم و او با کمال رضایت و آمادگی پذیرایی از زائران را انتخاب کرد.

به راستی نکوهیده است که مسلمانان میلیاردر، حکومت ها و دیگر ثروتمندان در این زمینه هیچ اقدامی نکنند، اما افرادی دست به دهان این گونه آماده ی خدمت و ایثار باشند. چرا در چنین موسم هایی پروازهای رایگان در مسیر عتبات دایر نشود؟! عقیده به امام حسین علیه السلام هست، ولی توانمندان را باید به این قبیل امور تشویق کرد. زائر امام حسین علیه السلام چرا بدون سرپناه باشند و زیر باران در خیابان بخوابند؟ خدمت به اینان اجر و پاداش فراوانی دارد. فرشتگان بنا به توصیف قرآن کریم «لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ؛(16) و هرگز با فرمان خدا مخالفت نمی کنند و دستورات او را دقیقاً اجرا می نمایند!» هستند. اینان حسرت زائران امام حسین علیه السلام را می خورند و به قصد تبرک بال های خود را به لباس زائران می مالند و سلام رسول خدا صلی الله علیه وآله را به آنان ابلاغ می کنند. جان سخن این که باید کوشید و تشویق کرد که توانمندان با همت عالیِ خود در مراسم خاص و پر ازدحام اربعین حسینی وسیله ی نقلیه ی هوایی، زمینی، دریایی و ریلی به صورت رایگان برای زوّار فراهم کنند. اگر در روزگار ما این مسأله تحقق نیابد بعدها دیگران چنین خواهند کرد و پشیمانیِ آن برای ما خواهد ماند و در آن هنگام کاری از ما برنخواهد آمد.

در روایت آمده است که اگر انسان مال خود را در راه خیر مصرف نکند، خود یا وارثانش آن را در راهی مصرف خواهند کرد که خداپسند نیست و برای صاحبش آتش دو سرا می شود. همین به جهانیان برسد و با این فرهنگ و آموزه آشنا شوند بالاخره اگر چند نفر نپذیرند، بسیار کسانی هستند که به آن تن دهند. روشن باشد که دارایی و مال و پول را خدای متعال می دهد و چه بهتر که آن را در راهی که خدا می پسندد هزینه و صرف کرد.

جریان امام حسین علیه السلام و شعائر مقدس ایشان را پر رنگ و پر رنگ تر کنید. سفره های چند کیلومتری را غالباً مردم عادی و زیر سطح متوسط می گسترانند، خدا اجرشان بدهد.

مسکن دیگر نیاز زائران حسینی است و اگر امروز 25 ـ 30 میلیون زائر وارد کربلا می شوند، در آینده به 50 و 100 میلیون خواهند رسید و البته به اسکان و استراحتگاه نیاز دارند. زیارت و زائران امام حسین علیه السلام جایگاه والایی دارند. در روایت آمده است: «إن الله یزور الحسین علیه السلام فی کل لیلة جمعة؛(17) خدای متعال هر شب جمعه حسین را زیارت می کند» و این، یعنی عنایت و رحمت خاص خدا به امام حسین علیه السلام. امام حسین علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بالاتر نیستند و افتخارشان این است که در راه دین جدشان فداکاری کردند، ولی در جایی نیامده است که خدای تبارک و تعالی به زیارت رسول خدا صلی الله علیه وآله، علی بن ابی طالب علیهما السلام، فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و امام حسن مجتبی یا سایر امامان علیهم السلام می رود.

بنابراین سعی شود شعائر مقدس حسینی چنان که شاید و باید و عزتمندانه برگزار شود. در این کره ی خاکی جایی هست به نام کربلا و عراق و جایی هست به نام ایران که مردمی خوب، مؤمن و شیفته اهل بیت علیهم السلام دارد، در کشورهای خارجی نیز مسلمانانی با همین خصوصیت وجود دارند.

در یکی از رسانه های نوشتاری عربی خواندم که جایی وجود دارد که به نام دین هر ساله مراسمی ویژه در آن جا برگزار می شود. در زمان برگزاری این مراسم ویزا لغو می شود و سفر به آن جا به گذرنامه نیاز ندارد. اگر یک زندانی درخواست مرخصی برای حضور در آن مراسم داشته باشد بدون هیچ مانعی مرخصی دریافت می کند تا به سفر زیارتی خود برود.

همین رویه باید برای سفر به عتبات در پیش گرفته شود و به یک سخن سفر به عتبات باید آسان شود و موانع از پیش پای زائران برداشته شود. چه خوب است در این قضیه از پیروان ادیان غیر اسلامی الگو بگیریم.

پر واضح است که فعالیت در این زمینه سختی دارد، اما سزاوار نیست که غیر مسلمانان آن گونه عمل کنند و مسلمانان، نه. خدای متعال می فرماید: «إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ؛(18) اگر شما درد و رنج می بینید آنها نیز همانند شما درد و رنج می بینند».

آنان با آن که به آخرت اعتقادی ندارند ولی در راه اعتقاد خود فداکاری می کنند، حال آن که به فرموده ی قرآن کریم: «وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ؛(19) ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند».

سخن آخر

تأکید من این است که در تبلیغ اسلام صحیح و معرفی سیره ی پاک اهل بیت علیهم السلام کوتاهی نشود و چنان کنید که شعائر مقدس حسینی گسترده تر و پر رنگ تر برگزار شود. دنیا تا این جا کوتاهی کرده و در این امر تعمد داشته است. مبادا ـ خدای ناکرده ـ ما نیز در لیست مقصران قرار گیریم؛ بکوشیم با زبان و قلم و توان خود و تشویق دیگران از شعائر مقدس حسینی دفاع کنیم. ان شاء الله همه ی ما به گونه ای عمل کنیم که ناممان در لیست خادمان امام حسین علیه السلام ثبت شود.

در نمازها و در مظان استجابت ها همه ی شما عزیزان و مبلّغان و مروّجان اسلام اصیل محمدی و اسلام ناب علوی را دعا می کنم، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج44، ص329.
2. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج72، ص38.
3. سوره کهف، آیه29.
4. ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ص299، حدیث4.
5. سوره اعراف، آیه158.
6. سوره زمر، آیه47.
7. بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج15، ص28.
8. مفاتیح الجنان، حدیث شریف کساء.
9. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج44، ص329.
10. کامل الزیارات، ابن قولویه، ص445.
11. مستدرک الوسائل، ج10، ص318، حدیث12084.
12. المعجم الکبیر، ج4، ص16، حدیث3514.
13. کامل الزیارات، ص132.
14. طریق استنباط الأحکام، محقق کرکی، ص17.
15. سوره زمر، آیه47.
16. سوره تحریم، آیه6.
17. «صَفْوَانَ الْجَمَّالِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَمَّا أَتَی الْحِیرَةَ هَلْ لَکَ فِی قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام قُلْتُ وَ تَزُورُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ وَ کَیْفَ لَا أَزُورُهُ وَ اللَّهُ یَزُورُهُ فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ یَهْبِطُ مَعَ الْمَلَائِکَةِ إِلَیْهِ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ وَ مُحَمَّدٌ أَفْضَلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ نَحْنُ أَفْضَلُ الْأَوْصِیَاءِ؛ صفوان جمّال گفت: وقتی حضرت ابوعبداللّه علیه السّلام به حیره تشریف آوردند به من فرمودند: آیا مایل به زیارت قبر حسین علیه السّلام هستی؟ عرض کردم: فدایت شوم آیا قبر آن حضرت را زیارت می‌کنی؟ حضرت فرمودند: چگونه آن را زیارت نکنم و حال آنکه خدای متعال در هر شب جمعه با فرشتگان و انبیاء و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت می‌کنند. البتّه حضرت محمّد صلّی اللّه علیه وآله افضل انبیاء و ما افضل اوصیاء هستیم. (طبق فرموده مرحوم مجلسی مقصود از زیارت حق تعالی، انزال رحمت های خاصه اش بر آن حضرت و زوّار آن جناب می باشد)» (کامل الزیارات، باب سی و هشتم).
18. سوره نساء، آیه104.
19. سوره نساء، آیه104.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.