LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"سلسله بیانات حضرت آیت الله العظمی شیرازی (کلام معرفت 1)"
رویارویی باورها و خواهش ها
کد 6797
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 07 تیر 1397 - 14 شوال المكرّم 1439
درآمد

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ؛ دوست داشتن شهوت ها برای مردم آراسته شد».

شهوت ها با آنکه چندان پسندیده نیستند و زیاده روی در آن ها مایه تباهی انسان می گردد، در این آیه مردم آن را همچون لباسی زینت خود گرفتند. شهوت یعنی خواهش نفس. نفسی که خدای متعال در قرآن کریم از آن به «لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» یاد کرده است. لام تأکید در پیش از صیغه مبالغه «امّاره» گویای تأثیر فراوان و نیرومندی نفس در وسوسه گری و اغوای آدمی است. نفس انسان را به بدی و افراط در شهوت ها سوق می دهد. خدای متعال در مقابل شهوت ها نعمت عقل را به انسان ارزانی کرده است و به فرمایش قرآن کریم هر کس بیش یا کم از آن بهره مند است. عقل نیروی راهبر انسان به خوبی هاست. عقل نور است و روشنگر.

شیطان با زیبا نشان دادن شهوت ها آن ها را در نظر و طبع آدمی دوست داشتنی کرده است. آدمی با پیروی از نفس اماره و وسوسه شیطان در شهوت ها غوطه ور خواهد شد در این قبیل موارد گویی پرده ای بر عقل او کشیده می گردد و از پرتوافکنی آن محروم می ماند. طبیعت و سرشت نفس آدمی به شهوت ها و تمایلات مادی مایل است.

انسان اگر عنان نفس خود را رها کند، گرفتار یکی از شهوت ها می گردد و مایه تباهی عمر و گرفتاری در آتش دوزخ می شود.

نیروهای متضاد درون

خدای متعال دو مؤلفه و نیروی پیش راننده در وجود آدمی نهاده است. یکی باورها و دیگری نفس است که غالبا این دو با یکدیگر تعارض دارند. شهوت ها مصادیق گوناگونی دارند. از تمایلات جنسی و حبّ ظهور و خودنمایی گرفته تا حتی موارد پیش پا افتاده ای همچون میل به خوردن و آشامیدن. آری، چه خوردن اگر از حدّ معقول و مطلوب خود درگذرد تبدیل به امری ناپسند و زیانبار خواهد شد. هر انسانی برای برآوردن نیازهای تن خود ناگزیر از خوردن و آشامیدن است که امری ضروری و صلاح و قوام بدن بسته به همین خوردن و آشامیدن است. اما اگر در این نیاز زیاده روی کند و برای لذت جویی بیش از حد بخورد به بدن خود آسیب می رساند.

شاید قریب به چهل سال پیش بود که درباره شخصی که صحیح و سالم بود و هیچ بیماری ای نداشت یک دفعه گفتند که فلانی مرد. علت مرگش را جویا شدم. در میان مردم پیچیده بود که او در یک وعده سه کیلو باقلوا را یکجا خورده و در پس آن نفس تنگی گرفته است. آن را به بیمارستان منتقل کردند اما سودی نبخشید و درگذشت.

افراط در شهوت خوردن قطعا کاری نادرست است و هلاکت آدمی را به دنبال دارد اگر انسان اندکی با دیده خرد به امور خود بنگرد در می یابد که معده انسان گنجایش اندکی برای غذاها دارد و خوردن بیش از اندازه موجب زیان رساندن به آن و دیگر اندام های بدن می گردد و چه بسا منجر به مرگ زود هنگام شود همچون ظرفی که گنجایش محدود و مشخصی دارد و اگر بیش از آن پر شود سرریز می کند.

در روایت نقل شده است که همه بیماری ها ـ یا قریب به اکثر آن ها ـ به جز تب از پرخوری ناشی می شود. بیماری ها نیز به نسبت حدّت و شدت آن ها در صورت عدم درمان دیر یا زود به مرگ و هلاکت شخص منجر می شوند. از طرفی خدای متعال قوه خرد را در آدمی قرار داده است که از اموری که موجب هلاکت وی می گردند یا او را در معرض هلاکت قرار می دهند پرهیز کند. از این رو ناپرهیزی از این امور برای او جایز نیست و حرام است و موجب تباهی دنیا و آخرت وی می گردد.

دیگر شهوت ها نیز وضعی مشابه دارند و افراط در لذت جویی از آن ها مایه فساد دنیا و آخرت شخص می شود مانند غریزه جنسی، شهوت حبّ و ظهور که چه بسا باعث می شود انسان برای آنکه در برابر دیگران جلب توجه کند و خود را بیش از آنکه هست در برابر دیگران نشان دهد، خود را تلف می کند. ملاطمه ها و مصلحه ها از این قبیل مواردند.

به هر روی، اگر فرد بر باورهای خود پابرجا بماند و کمتر گرفتار شهوات شود، دامن خود را به گناهان نمی آلاید یا دست کم کمتر دچار لغزش می شود. دو نمونه متفاوت که یکی در پی باورهای خود رفت و دیگری به دنبال شهوت هایش دو برادر به نام های محمد بن فرج و عمر بن فرج هستند که با حضرت امام جواد و حضرت امام هادی علیهما السلام هم روزگار بودند. محمد که دنبال باورهایش بود چنان مقام والایی به دست آورد که یکی از ثقات اصحاب این دو امام شد و مجموعه عظیمی از روایات به دست آمده از این دو امام را روایت کرده است. بسیاری از باورهای فقهی و اخلاقی و حتی اعتقادی ما حاصل روایاتی است که توسط محمد بن فرج نقل شده است، و از این رهگذر، در آن اعمال شریک ماست؛ چرا که به فرموده امام حسن عسکری (علیه السلام): «الدال علی الخیر کفاعله؛ کسی که به کار خیری راهنمایی می کند همانند کننده آن کار است».

یعنی خدای متعال به موازات پاداشی که به کننده این کارها (از قبیل نماز و روزه و...) می دهد، پاداشی همسنگ آن نیز به راوی آن می دهد که دیگران را به آن کار نیک رهنمون کرده است.

از آن سو برادر دیگر، عمر بن فرج بر خلاف برادرش دنباله رو شهوت هایش بود و برای ارضای آن ها دست به دامن دستگاه بنی عباس شد. او در دستگاه متوکل عباسی صاحب چنان خانه و باغ و مال و حشمتی شد که در تاریخ نقل شده است که بر سر قصه ای متوکل با او دچار اختلاف گشت و بر او غضب نمود و وی را حبس کرد و آن قدر شکنجه داد که در زیر شکنجه مرد. این برادر دنبال شهوت هایش رفت و چنین فرجام ننگی برای او رقم خورد و آن یکی در پی باورهای خود رفت و به چنان سعادت جاودانه ای نائل آمد. خدای متعال این دو نیرو (باور و شهوت) را در همگان به نسبتی قرار داده است، که از رهگذر آن سعادت دنیا و آخرت آنان را برآورد.

امتحان

وجود این دو نیرو در آدمی که غالباً در تعارض یکدیگر قرار دارند، مجالی است برای امتحان. کسانی که به باورهای خود پایبند هستند از این امتحان سربلند بیرون می آیند. اما کسانی که لذت گذران شهوت ها را به لذائذ جاودان خدا ترجیح می دهند، در این امتحان موفق نخواهند شد. کسانی که در پی نفس و شهوت می روند به ورطه نابودی کشیده می شوند. لذت جویی بیش از حد از غریزه جنسی و یا خوردن بسیار موجب ابتلا به بیماری های صعب العلاج می گردد و چه بسا به مرگ می انجامد و مایه تباهی دنیا و آخرت می شود. جمع آوری مال و اموال نیز گونه ای دیگر از شهوت رانی است. با ورزش های سخت نیز به نوعی می توان خودنمایی و ارضای شهوت ظهور کرد که البته افراط در آن موجب آسیب رساندن به بدن می گردد. هر یک از این امیال و شهوت ها حدی دارد که فرا رفتن از آن افتادن در دام امتحان الهی است.

نه افراط و نه تفریط

علمای اخلاق هر خوبی را میان دو بدی می دانند: افراط و تفریط. حدّ وسط که همان اعتدال و میانه روی است ستوده و پسندیده است. شجاعت صفت پسندیده ای است که تفریط در آن ترس است و افراط در آن تهور، و هر دوی آن ها اموری نکوهیده است. کرم فضیلتی است که در حدّ میانه بخل و ولخرجی قرار دارد؛ دست و دل بازی بیش از حد و خشک ناخنی هر دو صفات ناشایسته ای است که خدای متعال در آیه زیر آن ها را نکوهیده است.

«وَلَا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَلَا تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ؛ دست را برگردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده دستی منما».

«کلّ البسط» داد و دهش بی اندازه است که افراط در گشاده دستی است و «مغلولة إلی عنقک» که به معنی دست بسته بودن و کنایه از خشک ناخنی و بخل است. چه بسیار کسانی که خدای متعال از هوش فراوانی آن ها را بهره مند کرده است و توانسته اند مال بسیاری به دست آورند، اما از سرچشمه این مال ناآگاه اند و مبلغی از آن را در راه رضای خدا خرج نمی کنند. از آن سو کسانی در فضل و بخشش چنان عنان گسیخته اند که چه بسا خانواده خود را نیز از نفقه واجب خویش محروم کنند و آن را به دیگران بخشند. هر دوی اینها در آیه مذکور نکوهش شده اند.

افراط و تفریط مصادیقی از شهوت اند. باور درست این است که انسان از افراط و تفریط پرهیز کند و در همه کارها میانه رو باشد. همان گونه که در زیان های پرخوری بسیار نوشته و گفته شده است، در کم خوری و برطرف نکردن نیازهای غذایی بدن ـ نیز مطالب بسیاری در کتاب های طب موجود است. گرسنگی زیاد همانند پرخوری از عواملی است که به زخم معده منجر می شود. پس دانش پزشکی نیز به رعایت اعتدال در غذا خوردن و پرهیز از افراط و تفریط سفارش می کند.

در روایت آمده اکثر امراض ناشی از «تُخَمَه» است. تخمه یعنی پرخوری. انسان یک حدی برای خوردن دارد. اگر از آن بیشتر بخورد منجر به تخمه و بیماری می شود. مرض هم در حالات شدید آن شخص را می کشد و اگر هم شدت نیابد دیرتر شخص را تلف می کند. با این توصیف آیا جایز است شخص دیابتی برای یک دیس حلوا خود را به کام مرگ ببرد؟ اسلام می گوید: «لا تقتلوا انفسکم». البته این کار جایز نیست و حرام است؛ چراکه با آن هم دنیا و هم آخرتش را از دست می دهد.

تعارض عقل و نفس

خدای متعال دو نیروی عقل و نفس را در همگان قرار داده است. ماهیت این دو نیرو متفاوت است و هر یک انسان را به مجموعه ای از گرایش هایی کاملاً متفاوت فرا می خواند و طبیعی است که اگر انسان هر روز گرفتار تعارض میان این دو باشد. همه امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی انسان و حتی مسائل روانی درونی اش عرصه رویارویی گرایش های عقل و نفس اوست. قرآن کریم در ادامه آیه مذکور برخی از تمایلات نفسانی را برشمرده است:

«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ؛ دوستی خواستنی ها[ی گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب های نشان دار و دام ها و کشتزار[ها] برای مردم آراسته شده است».

موارد فوق از باب مثال است که به امور دیگری نیز قابل توسعه است. تمایل مردان و زنان امری دو سویه است. زنان نیز خواهان مردان اند. خدای متعال چنین تمایلاتی را در وجود بشر نهاده است اما این تمایلات برای بشر آراسته می گردد و او را فریب می دهد. شیطان عامل بیرونی و نفس آدمی ـ که خیلی پرتوان و نیرومند است ـ عامل درونی اغوای آدمی است. قرآن کریم درباره شدت وسوسه های نفس می فرماید:

«إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ؛ نفس بی تردید [انسان را] به بدی امر می کند».

خداوند در این آیه با استفاده از صیغه مبالغه اماره و لام امری که پیش از آن آمده است، بر وسوسه گری نفس انسان پا می فشارد و به قدرت و توان فراوان آن اشاره می کند. طبیعت نفس آدمی به بدی مایل است. بسیاری از انسان هایی که از راه راست خارج شدند، فریب نفسشان را خوردند. دنبال شهوت رفتن و افراط یا تفریط در به کارگیری آن، حاصل پیروی از وسوسه های شیطان و نفس است. انسان باید حد وسط را رعایت کند و حد وسط آن چیزی است که باور شخص است.

ندای خرد

در این کشمکش عقل و نفس پیروزی از آن کسی است که به خواهش های نفس اهمیتی ندهد و سرنوشت خود را در اختیار عقل قرار دهد. همچنانکه پیشتر نیز اشاره شد، عقل نیرویی است الهی که خدای متعال آن را برای نجات بشر از ورطه وسوسه های نفس آفریده است. عقل آدمی را به باورها فرا می خواند. در هر لحظه ای که عقل و نفس رو در روی یکدیگر قرار گیرند، انسان باید عاقبت کار خود و آخرت را در نظر خویش مجسم کند و تصمیم بگیرد در وقت تعارض به دنبال باور هایش باشد؛ باور یعنی آینده دنیا و آخرت را حتی در حد یک لحظه تصور کند و در نظر بیاورد چه چیزی برایش جایز است؟ چه چیزی حرام است؟ در آن چیزهایی که جایز است چه چیزی افضل است؟ که به آن عمل کند. چنین کاری مورد پسند خدای متعال و محبوب مردم دنیا است.

موضوع حُسن و سوء خلق نیز زاییده پیروی از یکی از این دو نیرو است. کسی که در رفتار و کردار خود همواره جانب میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط را می گیرد دارای رفتاری پسندیده خواهد بود. حد وسط هر عملی همچون کرم یا غضب فضیلت اخلاقی و در سوی دیگرش رذیلت اخلاقی است.

اگر انسان در پی سلامت دنیا و آخرتش باشد، باید تصمیم قاطعی در پیروی از باورها بگیرد. باور نور و چراغ هدایتگر انسان است. راه را به انسان نشان می دهد و او را از تفریط و افراط بر حذر می دارد. کسی که در برابر زبانه های غضب خود درنگی کوتاه می کند و از پیروی نفس خود به عقل و باور خود روی برمی گرداند، از آسودگی و سلامت هر دو جهان بهره مند خواهد شد. امید که در پرتو خرد و باورهای راستین، سعادت هر دو سرا حاصل آید.